loading...
حساب خزر
میثم وریج کاظمی بازدید : 5 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

قراردادهاي آتي  futures contract : قرارداد آتي توافقنامه اي مبتني بر خريد يا فروش دارايي در زمان معين در آينده و با قيمت مشخص است.

  يك سرمايه گذار ممكن است، در ماه مارس به كارگزار خود خريد5000 بوشل ذرت را به تحويل در ماه ژوئيه سفارش دهد. اين دستور باید فوراً به يك معامله گر منتقل شود. امکان دارد، همزمان سرمايه گذار ديگري در كنزاس به كارگزار خود، فروش 5000 بوشل ذرت را به تحويل ماه ژوئيه سفارش دهد. اين سفارشات نيز بايد به معامله گر بورس شيكاگو منتقل شود. با ملاقات حضوري دو معامله گر و توافق بر سر قيمت معين، اين معامله انجام ميشود.

 در اين حالت گفته میشود، سرمايه گذار نيويوركي كه توافق كرده است، تا غلات تحويل ماه ژوئيه را بخرد، به اصطلاح موقعيت يا موضع معاملاتي خريد را و سرمايه گذار ديگر كه توافق كرده است، تا غلات تحويل ماه ژوئيه را بفروشد، اصطلاحاً موضع معاملاتي فروش اتخاذ كرده است. قيمت مورد توافق طرفين را قيمت قرارداد آتي میگويند.

 موضع معاملاتي خريد long Position: در بازار آتي، افرادي كه مبادرت به خريد قرارداد آتي كنند، به گونه ا ي كه متعهد شوند، در تاريخ انقضا دارايي پايه را تحويل بگيرند، اصطلاحاً میگوییم در موضع معاملاتي خريد قرار گرفته اند.

 موضع معاملاتي فروش Short Position: به موقعيت فردي كه قرارداد فروش اوراق بهادر، كالا، ارز و مانند اين ها را منعقد كرده، در حالي كه فاقد آن است، اصطلاحاً short مي گويند.

 بازار فرابورس over–the–counter market (OTC): در كنار بازارهاي سازمان يافته بورس، مجموعه ای از بازارهاي فرابورس وجود دارند؛ كه برخلاف بورسها كه از نظر فيزيكي مكان معيني دارند، اين بازارها، به صورت شبكهاي مبتني بر ارتباطات تلفني و رايانه اي هستند كه معامله گراني را به همديگر مرتبط ميسازند كه نميتوانند به طور حضوري با هم ارتباط برقرار كنند. معمولاً، مكالمات تلفني در بازارهاي فرابورس ضبط مي شوند و در دعاوي حقوقي يا در موارد اختلاف برانگيز بين معامله كنندگان، مورد استناد قرار ميگيرند.

 پيمانهاي آتي Forward Contracts:  پيمان آتي از آن جهت كه توافقي است مبتني بر خريد يا فروش يك دارايي در زماني معين در آينده و با قيمت مشخص، شبيه قرارداد آتي است. اما وجه تمايز اين دو درآن است، كه قراردادهاي آتي در بورس معامله ميشوند و پيمان هاي آتي در بازارهاي فرابورس. مورد معامله، در پيمانهاي آتي اغلب، ارزهاي خارجي هستند.

 قراردادهاي اختيار معامله Option: به طور كلي، ميتوان حق اختيار معامله را به دو دسته تقسيم كرد اختيار خريد و اختيار فروش. يك اختيار خريدCall Option  در واقع اين حق (و نه الزام) را به دارنده آن ميدهد، كه دارايي موضوع قرارداد را با قيمت معين و در تاريخ مشخص يا قبل از آن، بخرد.به همين ترتيب، يك اختيار فروش Put Option به دارنده آن این حق را ميدهد، كه دارايي موضوع قرارداد را با قيمت معين و در تاريخ مشخصي و يا قبل از آن بفروشد. قيمتي را كه درقرارداد ذكر ميشود، قيمت توافقی يا قيمت اعمال exercise price (strike price) گويند. و تاريخ ذكر شده در قرارداد را، اصطلاحاً تاريخ انقضا يا سررسيد اختيار معامله  Exercise date or expiration date or maturity مي گويند.

 اختيار خريد يا فروش، هر كدام به دو حالت اروپايي و آمريكايي تقسيم ميشود. قرارداد اختيار اروپايي European option فقط در تاريخ سررسيد قابليت اعمال دارد. در حالي كه قرارداد اختيار آمريكاييAmerican option در هر زماني قبل از تاريخ سررسيد يا در تاريخ سررسيد قابل اعمال است.

 يك ورقه اختيار معامله به دارنده آن حق يا اختيار انجام كاري را ميدهد؛ نه اينكه او را ملزم به انجام كاري كند. اين ويژگي، وجه تمايز ورقه اختیار معامله از قراردادهای آتي است.

 انواع معامله گران: سه گروه مهم معامله گران در بازارهاي قراردادهاي آتي، پيمانهاي آتي و قراردادهاي اختيار معامله عبارتند از: پوشش دهندگان ريسك، سفته بازان و آربيتراژگران.

  پوشش دهندگان ريسك Hedgers : پوشش دهندگان ريسك در موقعيتي هستند كه در معرض ريسك مرتبط با تغيير قيمت دارايي اند. آنها از قراردادهاي فوق براي كاهش يا حذف اين ريسك استفاده مي كنند. در پوشش ريسك هزينه يا قيمت دريافتي بابت دارايي پايه، تضمين مي شود ولي اينكه نتيجه ناشي از پوشش ريسك بهتر از حالت، عدم پوشش ريسك باشد، هيچ اطميناني وجود ندارد.

مثالی در مورد پوشش ريسك با استفاده از پيمان هاي آتي: شركت اول باید در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۰ بابت خرید کالا از شرکت انگلیسی مبلغ ۱۰ میلیون پوند پرداخت نماید. شركت دوم در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۰ مبلغ ۳۰ میلیون پوند از مشتری انگلیسی خود دریافت خواهد نمود. نرخ هاي بازار نشان می دهد که استرلینگ سه ماهه آینده را میتوان به ازای هر پوند انگلیس، 5144/1 دلار فروخت و به ازای هر پوند انگلیس، 5149/1 دلار خریداری نمود.

 راهبرد پوشش ريسك شركت اول: خرید مبلغ ۱۰ میلیون پوند در بازار پیمان آتی سه ماهه، به منظور تثبیت نرخ مبادله ارزها در نرخ 5149/1 دلار برای مبلغ استرلینگی که خواهد پرداخت.

 راهبرد پوشش ريسك شركت دوم: فروش مبلغ 30 میلیون پوند در بازار پیمان آتی سه ماهه، به منظور تثبیت نرخ مبادله ارزها در نرخ 5144/1 دلار برای مبلغ استرلینگی که دريافت خواهد نمود.

 مثالی در خصوص پوشش ريسك با استفاده از اختيار معاملات: یک سرمایه گذار1000 سهم مایکروسافت را در اختیار دارد و میخواهد خود را در برابر کاهش احتمالی قیمت سهام در طی دو ماه آینده پوشش دهد. قیمت فعلی سهام مایکروسافت 73 دلار و قیمت اختیار فروش با سررسید در جولای و قیمت توافقی، 65 دلار، معادل 5/2 دلار مي باشد. این شخص ۱۰ قرارداد اختیار فروش (هر قرارداد براي 100 سهم) با هزینه 2500 دلار خریداری مینماید. سرمایه گذار این حق را دارد که در طول دو ماه آینده1000 سهم را حداقل به قیمت 65000 دلار بفروشد.با اينكه انتخاب اين استراتژی2500 دلار هزينه در بردارد، ولي در عوض تضمين ميكند، كه حداقل قيمت فروش سهام براي هر سهم تا زمان سررسيد اختيار، ۶۵ دلار باشد. اگر قيمت بازار سهام کاهش يابد، شخص ميتواند اختيار فروش را اعمال كند و 65000 دلار بابت فروش سهام دريافت كند، كه با كسر هزينه 2500 دلار برای خريداختيار معامله، درآمد خالص وي، مبلغ62500 دلار مي شود. اگر قيمت بازار بیش از۶۵ دلار شود، اختيار فروش اعمال نميشود و منقضي ميگردد.            

 با اين دو مثال تفاوت بين پيمانهاي آتي و اختيار معاملات براي پوشش ريسك، آشكار ميشود. پيمان هاي آتي براي ايجاد حالت بي تفاوتي نسبت به ريسك طراحي شده ا ند؛ يعني قيمتي را كه پوشش دهنده ريسك برای دارايي پايه دريافت مي كند يا مي پردازد، تثبيت مي كنند. در مقابل، قراردادهاي اختيار معامله تضمين ايجاد ميكنند. این قراردادها براي سرمايه گذاران اين امكان را فراهم ميکنند، که تا خود را در مقابل حركت نامطلوب قيمت، محافظت كنند و در عين حال، از حركت مطلوب قيمتها منتفع شوند. برخلاف پيمانهاي آتي، برای ورود در قراردادهاي اختيار معاملات هزينه هايی جهت قيمت اختيار معامله پرداخت میشود.

 سفته بازان Speculate : سفته بازان تمايل دارند كه حركت آتي قيمت دارايي را پيش بيني كنند. قراردادها و پيمانهاي آتی و اختيار معاملات نوعي اهرم ايجاد ميكند. بنابراین سود يا زيان بالقوه آنها افزايش مي يابد.

 مثالی در مورد سفته بازي با استفاده از قراردادهاي آتي: سرمایه گذار بر این باور است که پوند انگلیس در برابر دلار آمریکا در طول دو ماه بعد تقویت خواهد شد و براساس همین پیش بینی میخواهد دست به سفته بازی بزند.

 راهبردهای پیشنهادی:

 1- 250000 پوند با قيمت 411750 دلار بخرد و در حسابی که به آن بهره تعلق میگیرد، سپرده گذاری نماید، به این امید که بعد از دو ماه میتواند آن را به مبلغ گرانتری بفروشد و سود خود را بردارد.

 2- در ۴ قرارداد آتی آوریل (هر قرارداد 62500 پوند)، موضع معاملاتی خرید اتخاذ نماید. این کار باعث ایجاد تعهد سرمایه گذار نسبت به خريد 250000 پوند با قيمت 410250 دلار در ماه آوريل می شود. چنانچه نرخ مبادله ارزها در ماه آوریل بیشتر از 641/1 باشد  سرمایه گذار سود خواهد برد.

 نتایج احتمالی:

 1- اگر نرخ مبادله ارزها در طول دو ماه به 7/1 برسد، سرمایه گذار با اتخاذ راهبرد اول 13250 دلار و با اتخاذ راهبرد دوم 14750 ذلار سود مي برد.

 2- اگر نرخ مبادله ارزها در طول دو ماه به 6/1 برسد، سرمایه گذار با اتخاذ راهبرد اول 11750 دلار و با اتخاذ راهبرد دوم 10250 دلار زيان مي كند.

 اين دو گزينه اختلاف كمي را در مقدار سود يا زيان در دو حالت مبادله، در بازار نقدي يا بازار آتي، نشان مي دهد. ولي با احتساب بهره در محاسبات باعث مي شود كه سود يا زيان در دو حالت فوق، يكسان باشند. با اين حساب، تفاوت دو گزينه فوق در چيست؟ گزينه اول به يك سرمايه گذاري و پيش پرداخت مبلغ 411750 دلار نیاز دارد. در حالی كه در گزينه دوم، فقط كمي نقدينگي يعني 25000 دلار لازم است.

 مثالی از سفته بازي با استفاده از اختیار معاملات: فرض كنيد الان ماه اكتبر است و يك سفته باز پیش بینی ميكند، كه ارزش شرکت آمازون در دو ماه آینده افزايش خواهد يافت. قيمت سهام فوق در حال حاضر، ۴۰ دلار است و يك اختيار خريد دو ماهه با قيمت اعمال ۴۵ دلار، به قيمت ۲ دلار فروخته ميشود. دو راهكار را براي يك سفته باز با سرمايه ۴۰۰۰ دلار وجود دارد: گزينه اول اين است كه ۱۰۰ سهم بخرد. گزينه دوم شامل خريد ۲۰۰۰ اختيار خريد است. فرض كنيد پيش بيني سفته باز درست باشد و قيمت سهم آمازون در ماه دسامبر به 70 دلار برسد. گزينه اول كه خريد سهام بود، 3000 دلار سود ايجاد مي كند اما گزينه دوم بسيار سودآورتر است. يك اختيار خريد بر روي سهام آمازون با قيمت توافقي ۴۵ دلار، درآمدی معادل ۲۵ دلار نصيب سفته باز ميكند، چرا كه ورقه اختيار خريد، او را قادر مي سازد، كه سهام ۷۰ دلاري را با قيمت ۴۵ دلار بخرد. كل سودی كه در روش دوم نصيب سفته باز ميشود 46000 دلار است.

 بنابراين سود حاصل از انتخاب استراتژی اختيار خرید، بيشاز ۱۵ برابر سود حاصل در انتخاب استراتژی خريد سهام است. در ضمن، توجه كنيد كه اوراق اختيار خرید، ميزان زيان بالقوه را نيز افزايش مي دهد.

 آربيتراژگران: آربيتراژگران از مزاياي تفاوت قيمت بين دو يا چند بازار مختلف استفاده ميكنند. آربيتراژ عبارت است از فرصت دستيابي به سود بدون ريسك،از طریق ورود همزمان در دو يا چند بازار. فرض كنيد، سهامي همزمان در بورس سهام نيويورك و بورس سهام لندن معامله مي شود. همچنين فرض كنيد، قيمت اين سهام در بورس نيويورك ۱۷۲ دلار و در بورس لندن ۱۰۰ پوند است. اگر نرخ مبادله پوند و دلار، برابر 75/1 دلار براي هر پوند باشد، آنگاه آربيتراژگر ميتواند با خريد مثلاً ۱۰۰ سهام از بورس نيويورك و فروش آن سهام در بازار لندن به سود بدون ريسك 300 دلار دست پيدا كند.

 

 اين متن خلاصه اي است از فصل اول كتاب مباني مهندسي مالي و مديريت ريسك نوشته جان هال و ترجمه سجاد سياح و علي صالح آبادي است كه بر خواندن مثالهاي بيشتر و درك بهتر مفاهيم لازم است حتما به كتاب مراجعه گردد.

میثم وریج کاظمی بازدید : 4 یکشنبه 01 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

بررسي صورتهاي مالي شركت نمونه:

 

1-اين ارقام از صورت مالي يكي از شركتهاي ايراني عيناً نقل شده است و براي اشنايي بافضاي شركتهاي ايراني بسيار مفيد است.

2-تجزيه و تحليل كار خودم است و انتظار من اين است كه دوستان خوبم هرگونه پيشنهاد و انتقادي را كه نسبت به اين مطلب دارند برايم به عنوان نظر بگذارند.

      شرح                 

سال81

سال82     

درصد افزايش

نسبت به كل دارائي

كل دارائيها              

5466

5851

7%

100%

كل بدهيها               

674

914

36%

16%

دارائي جاري

1327

1980

49%

34%

بدهي جاري

616

821

33%

14%

دارائي آني

491

705

48%

12%

موجودي كالا

571

862

51%

15%

درآمد

2101

2450

17%

42%

بهاي تمام شده

1895

2241

18%

38%

سود ناخالص

206

209

1%

4%

سود خالص

48

45

6%-

1%

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با توجه به ارقام ذكر شده در جدول بالا نسبتهاي مالي شركت نمونه را به شرح صفحه بعد محاسبه مي كنيم:

شرح

سال81

سال82

درصد تغييرات

نسبت جاري

15/2

41/2

26/0

نسبت آني

80/0

77/0

03/0-

نسبت بدهي

12/0

16/0

04/0

گردش موجودي

32/3

60/2

72/0-

گردش كل دارائيها

38/0

42/0

04/0

بازده مجموع دارائيها

009/0

008/0

001/0-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نسبت جاري: اين نسبت نشان دهنده قدرت مالي شركت جهت بازپرداخت بدهي هاي جاري خود از محل دارائيهاي جاري در اختيار مي باشد و براي سال 82 به ميزان41/2 و براي سال 81 به ميزان 15/2 مي باشد. معمولا متوسط اين نسبت  2 مي باشد وعدد 41/2 براي شركت نمونه مقدار مناسبي مي باشد.اما براي نتيجه گيري درباره وضعيت نقدينگي شركت بهتر است به دو نسبت جاري و آني به طور همزمان توجه شود.

دارائي جاري

=

نسبت جاري

بدهي جاري

 

  • نسبت آني: اين نسبت نشان دهنده قدرت مالي شركت جهت بازپرداخت بدهي هاي جاري از طريق دارائيهاي جاري شركت منهاي موجودي كالا و پيش پرداخت(كه قابليت نقدينگي كمتري دارند)مي باشد و براي سال 82 به ميزان77/0 و براي سال 81 به ميزان 80/0 مي باشد.  متوسط اين نسبت با يك برابر مي باشد و عدد 77/0 براي شركت نمونه مقدار مناسبي به نظر نمي رسد و چنانچه همه طلبكاران جاري شركت با هم بازپرداخت بدهي خود را خواستار شوند شركت قادر به بازپرداخت اين مبالغ از دارائيهاي آني خود نمي باشد.با توجه به مطلوب بودن ميزان نسبت جاري و نامطلوب بودن ميزان نسبت آني  مي توان نتيجه گيري كرد كه موجودي كالا و پيش پرداخت بخش اعظمي از دارائي جاري شركت را تشكيل مي دهند (64%) و از آنجا كه قابليت نقدينگي اين اقلام بسيار كم مي باشد نمي توان نسبت جاري را زياد مورد توجه قرار داد.

دارائي آني

=

نسبت آني

بدهي جاري

  • نسبت بدهي: اين نسبت كل وجوهي كه از طريق بدهي ها تامين شده است نشان مي دهد باشد و براي سال 82 به ميزان 77/0 و براي سال 81 به ميزان 80/0 مي باشد. بر اين اساس در سال 82 منابع مالي شركت 16 درصد از طريق بدهي و 84 درصد از طريق حقوق صاحبان سهام تامين شده كم بودن اين نسبت نشانگر اين موضوع است كه ريسك مالي شركت پايين مي باشد و وام دهندگان براي اعطاي وام به شركت مشكلي ندارند اما از طرف ديگر پايين بودن اين نسبت عدم توانايي شركت را براي جذب منابع از طريق ديگري غير از سهامداران نشان مي دهد.   

كل دارائيها

=

نسبت بدهي

كل بدهيها

 

  • گردش موجودي:اين نسبت گردش موجودي كالاي شركت يعني تعداد دفعاتي كه شركت موجودي كالاي خود را مورد استفاده مي دهد را نشان مي دهد و براي سال 82 به ميزان 60/2 و براي سال 81 به ميزان 32/3 مي باشد. به طور معمول گردش زيادتر موجودي ها در صورت ثابت ماندن ساير عوامل مطلوبتر از گردش پايين تر مي باشد البته بايد به تاثير عوامل ديگر تشكيل دهنده بهاي تمام شده نيز توجه كرد. با توجه به افزايش ميزان موجودي پايان دوره سال 82 نسبت به سال 81  واز طرف ديگر كاهش نسبت گردش موجودي در سال 82 نسبت به سال 81 به نظر مي رسد دلايل اين كاهش مورد بررسي قرار گيرد.

بهاي تمام شده

=

گردش موجودي

موجودي پايان دوره

  •  
  • گردش كل دارائيها:اين نسبت بيانگر ارتباط درامدهاي شركت و ميزان دارايي هاي شركت مي باشد و براي سال 82 به ميزان 42/0 و براي سال 81 به ميزان 38/0 مي باشد. و افزايش اين نسبت در سال 82 نسبت به سال 81 مي تواند نشانگر افزايش ميزان فعاليت يكي از بخشهاي شركت باشد.

درامد

=

گردش كل دارائيها

كل دارائيها

 

  • بازده مجموع دارائيها:اين نسبت بيانگر ارتباط بين حجم سرمايه گذاري شركت و سود خالص شركت مي باشد و براي سال 82 به ميزان 008/0 و براي سال 81 به ميزان 009/0 مي باشد.محاسبه اين نسبت با توجه به ارقام موجود در صورتهاي مالي انجام شده است. ارقام مربوط به اين نسبت براي شركت با توجه به اينكه نرخ تورم در سال 82 بر اساس اعلام بانك مركزي 8/13% بوده و همچنين حداقل نرخ سود پرداختي بانكها به سپرده هاي بلند مدت به ميزان 17%  مي تواند نگران كننده باشد.نكته ديگري كه ذكر آن ضروري به نظر مي رسد اين است كه باتوجه به نرخ تورم واقعي در كشور ما حداقل درامد كسب شده در طول سال براي شركت بايد در حد بهاي تمام شده به اضافه 50% دارائيهاي شركت باشد در حالي كه در سال 82 ميزان درامد شركت برابر با بهاي تمام شده به اضافه 4% دارائيهاي شركت مي باشد

سود خالص

=

بازده مجموع دارائيها

كل دارائيها

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 شنبه 31 فروردین 1392 نظرات (0)

حسابرسي: بازرسي جستجوگرانه مدارك حسابداري و ساير شواهد زيربنايي صورتهاي مالي

 

حسابرسان هرگز بدون اجراي رسيدگي نسبت به صورتهاي مالي اظهارنظر نمي كنند.

 

دليل اصلي وجود حرفه حسابرسي وظيفه اعتباردهي است. اعتباردهي شامل دو مرحله است:

1.       جمع آوري شواهد(حسابرسي)

2.       گزارش يافته ها (گزارش حسابرسي)

 

چه كسي صلاحيت اعتباردهي را دارد:

1.       داراي صلاحيت فني لازم باشد

2.       مستقل از شركت مورد رسيدگي باشد

 

در هر حسابرسي بيان حدود موردرسيدگي مهم است. اين حدود، واحد موردرسيدگي و دوره مورد رسيدگي را مشخص مي كند، لذا بيان صريح حدود رسيدگي براي تعيين و محدود كردن مسئوليت حسابرسان استفاده مي شود.

 

مراحل اصلي تكامل حسابرسي در قرن بيستم:

1.       تغيير هدف از كشف تقلب به تعيين مطلوبيت ارائه صورتهاي مالي

2.       افزايش مسئوليت حسابرس در برابر اشخاص ثالث مانند سازمانهاي دولتي، بورس، بانكها و ....

3.       تغيير در روشهاي حسابرسي از رسيدگي كامل به فنون نمونه گيري

4.       تشخيص ضرورت ارزيابي سيستم كنترل داخلي

5.       تهيه روشهاي جديد حسابرسي براي استفاده در سيستمهاي كامپيوتري

6.       تشخيص حسابرسان به ضرورت پيدا كردن راهي براي حفاظت از خود در برابر موج دعاوي حقوقي

7.       افزايش تقاضا براي افشاي به موقع اطلاعات مطلوب و نامطلوب شركتهاي سهامي عام

 

عوامل توجيه كنده تقاضا براي حسابرسي:

1.       تضاد منافع بين تهيه كنندگان و استفاده كنندگان اطلاعات مالي

2.       عدم دسترسي مستقيم استفاده كنندگان به اطلاعات و تهيه كنندگان اطلاعات

3.       پيچيدگي صورتهاي مالي

4.       تنوع و گستردگي فعاليتهاي اقتصادي

5.       الزامات قانوني يا اصرار يك عامل ذينفع مانند بانكها

 

افزايش نياز به استفاده از خدمات حسابرسان مستقل در هر واحد اقتصادي تابعي است از افزايش فاصله بين مالكيت و مديريت آن واحد اقتنصادي.

 

انواع حسابرسي: حسابرسي صورتهاي مالي، حسابرسي رعايت، حسابرسي عملياتي

حسابرسي صورتهاي مالي: هدف اين نوع حسابرسي اين است كه حسابرس بتواند درباره اينكه صورتهاي مزبور از تمام جنبه هاي بااهميت طبق استانداردهاي حسابرسي تهيه شده است يا خير. تاييد وجود، ارزشيابي، مالكيت، كامل بودن و نحوه ارائه و افشا اهداف كلي حسابرسي اقلام مندرج در صورتهاي مالي است.

حسابرسي رعايت: اين نوع حسابرسي به ميزان انطباق صورتهاي مالي با قوانين وضع شده، ضوابط،دستورالعمل ها و بخشنامه مي پردازد. رسيدگي مميزان مالياتي به اظهارنامه هاي مالياتي، رسيدگي ذيحسابان و حسابرسان ديوان محاسبات كشوربه قوانين مالي و بودجه شركتها و موسسات دولتي نمونه هايي از حسابرسي رعايت مي باشند. اين نوع حسابرسي مي تواند به صورت پروژه مجزا و يا همراه با صورتهاي مالي انجام شود. در ايران حسابرسي رعايت جز لاينفك حسابرسي صورتهاي مالي است.

حسابرسي عملياتي: اين نوع حسابرسي عبارت است از بررسي قسمتهاي خاصي از سازمان به منظور سنجش نحوه عمل آنها. اين نوع حسابرسي معمولا به اثربخشي، كارايي و صرفه اقتصادي بخشهاي مختلف سازمان مي پردازد. حسابرسي عملياتي از آنجا كه داراي استانداردهاي مشخص يا الزامات قانوني لازم الاجرا نمي باشد نسبت به حسابرسي صورتهاي مالي و حسابرسي رعايت مستلزم كاربرد قضاوت بيشتري است.

 

بررسي همپيشگان: مطالعه و ارزيابي رويه ها و روشهاي كنترل كيفيت يك موسسه توسط موسسه حسابرسي ديگر يا گروهي از حسابرسان مستقل را بررسي همپيشگان گويند. بررسي همپيشگان براي حصول اطمينان به كنترل كيفيت كار حسابرسي انجام مي گيرد.

 

حسابرس مستقل: فردي است كه به دعوت صاحبان سهام يا اشخاص حقيقي يا حقوقي ذينفع و يا به حكم قانون حسابهاي موردنظر را رسيدگي كرده و نتيجه را كتبا به دعوت كننده و يا هر شخص حقيق يا حقوقي ديگر كه او را تعيين نموده است گزارش ميدهد.

 

بازرس قانوني: فردي است كه طبق مقررات قانون تجارت توسط مجمع عمومي صاحبان سهام تحت شرايط خاصي تعيين ميشود. بازرس قانوني علاوه بر صورتهاي مالي، مفاد قانون تجارت و مفاد اساسنامه شركت نسبت به گزارش فعاليتهاي هيات مديره نيز اظهارنظر مي كند. بازرس قانوني موظف است كليه گزارشات وقوع جرم را به مجمع عمومي صاحبان سهام ارائه نمايد.

 

حسابرس داخلي: هدف اصلي حسابرسان داخلي، بازرسي و ارزيابي موثر بودن نحوه انجام شدن وظايف محول به واحدهاي مختلف شركت است. بخش زيادي از كار حسابرسان داخلي را حسابرسيهاي عملياتي تشكيل ميدهد اما علاوه بر آن حسابرسيهاي رعايت متعددي را نيز ممكن است به عمل آورند. برعكس حسابرسان مستقل كه هرساله تاييد اقلام صورتهاي مالي به آنها محول ميشود، حسابرسان داخلي مجبور نيستند كه رسيدگيهاي خود را هرساله تكرار كنند.

 

حسابرسي ضمني: عبارت است از حسابرسي در طول دوره مالي و قبل از پايان سال مالي و بستن حسابها كه توسط حسابرسان مستقل انجام ميگيرد. هدف اين حسابرسي ارزيابي سيستم كنترل داخلي واحد تجاري مي باشد. حسابرسان مستقل بعد از حسابرسي ضمني نقاط ضعف سيستم كنترل داخلي و سيستمهاي حسابداري را همراه با پيشنهادات اصلاحي به هيات مديره شركت طي نامه اي به نام نامه مديريت ارائه ميدهند. اين گزارش ميتواند مسئوليت قانوني حسابرسان را درصورت رخداد اختلاس و يا زيانهاي ناشي از ضعف سيستم كنترل داخلي به حداقل برساند.

 

حسابرسي مديريت (عملكرد): هدف اين حسابرسي تعيين ميزان كارايي و اثربخشي مديران واحد تجاري و همچنين بررسي انطباق عملكرد واحد تجاري با سياستهاي صاحبان سهام مي باشد. در حسابرسي عملكرد كارايي مديريت از لحاظ چگونگي استفاده از منابع و نحوه اجراي برنامه ها رسيدگي و گزارش مي گردد.

 

ده استاندارد تعيين شده توسط انجمن حسابداران آمريكا:

استانداردهاي حسابرسي:عمومي، اجراي عمليات، گزارشگري

 

عمومي:

1.       اعمال مراقبتهاي حرفه اي

2.       استقلال راي

3.       صلاحيت و آموزش فني

اجراي عمليات:

1.      كسب شواهد كافي و قابل اطمينان به عنوان مبناي اظهارنظر

2.      كسب شناخت از ساختار كنترلهاي داخلي

3.      برنامه ريزي كار و سرپرستي كاركنان

گزارشگري:

1.      طبق اصول پذيرفته شده بودن يا نبودن صورتهاي مالي

2.      مشخص ساختن موارد عدم يكنواختي

3.      كفايت افش

4.      ا اظهارنظر درباره كليت صورتهاي مالي

 

 

در مواردي كه شركت مورد رسيدگي جديدالتاسيس و كوچك بوده و عمليات آن وسعت نداشته باشد حسابرس ملزم به رعايت دومين استاندارد اجراي عمليات حسابرسي (كسب شناخت از سيستم كنترل داخلي) نخواهد بود.

 

در استانداردهاي حسابرسي از عباراتي نظير برنامه ريزي كافي، شناخت كافي و شواهد كافي استفاده شده است تصميم گيري در مورد كفايت مستلزم قضاوت حرفه اي حسابرس است.

 

فرايند برنامه ريزي با تصميم به قبول صاحبكار جديد شروع و تا امضا و تحويل گزارش حسابرسي ادامه مي يابد.

 

حسابرس پس از قبول كار صاحبكار جديد با اجازه صاحبكار بايد با صاحبكار قبلي تماس بگيرد كه نتيجه اين تماس در نهايت تصميم گيري درباره پذيرش يا عدم پذيرش كار جديد خواهد بود.

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 شنبه 31 فروردین 1392 نظرات (0)

شناخت‌: متضمن‌مشخص‌كردن‌ عنوان‌ و مبلغ‌ پولي‌ يك‌عنصر و احتساب‌ آن‌ مبلغ‌ در جمع‌ اقلام‌ صورتهاي‌ مالي‌ است‌. شناخت‌ از نقطه‌اي‌ آغاز مي‌شود كه‌ يك‌ رويداد گذشته‌ موجب‌ تغييري‌ قابل‌ اندازه‌گيري‌ در داراييها يا بدهيهاي‌ واحد تجاري‌ شود بديهي است كه رويداد آغازگر شناخت‌ بايد قبل‌ از تاريخ‌ ترازنامه‌ اتفاق‌ افتاده‌ باشد.

 

شناخت‌ داراييها و بدهيها در سه‌ مرحله‌ انجام‌ مي‌شود:شناخت‌ اوليه، تجديد اندازه‌گيري‌ بعدي، قطع‌ شناخت

 

معيارهاي‌ شناخت‌

شناخت‌ اوليه‌

يك‌ عنصر بايد در صورتهاي‌ مالي‌ شناسايي‌ شود اگر:

 الف‌ ـ شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ تغيير در داراييها يا بدهيهاي‌ مستتر درآن‌ عنصر (ازجمله‌ درصورت‌ لزوم‌، شواهدي‌ مبني‌بر اينكه‌ يك‌ جريان‌ آتي‌ ورودي‌ يا خروجي‌ منافع‌ اتفاق‌ خواهد افتاد)  وجود داشته‌ باشد

ب‌ ـ آن‌ قلم‌ را بتوان‌ با قابليت‌ اتكاي‌ كافي‌ به‌ مبلغ‌ پولي‌ اندازه‌گيري‌ كرد.

 

 تجديد اندازه‌گيري‌ بعدي‌

تغيير در مبلغ‌ دفتري‌ دارايي‌ يا بدهي‌ بايد شناسايي‌ شود اگر:

 الف‌ ـ شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ تغيير در مبلغ‌ دارايي‌ يا بدهي‌ وجود داشته‌ باشد

 ب‌ ـ مبلغ‌ جديد دارايي‌ يا بدهي‌ را بتوان‌ با قابليت‌ اتكاي‌ كافي‌ اندازه‌گيري‌ كرد.

 

قطع‌ شناخت‌

ادامه‌ شناخت‌ يك‌ دارايي‌ يا بدهي‌ در صورتهاي‌ مالي‌ بايد قطع‌ شود اگر شواهد كافي‌ مبني‌بر دستيابي‌ به‌ منافع‌ اقتصادي‌ آتي‌ يا تعهد انتقال‌ منافع‌ اقتصادي‌ (ازجمله‌ درصورت‌ لزوم‌، شواهدي‌ مبني‌ براينكه‌ جريان‌ آتي‌ ورودي‌ يا خروجي‌ منافع‌ اتفاق‌ خواهد افتاد) ديگر وجود نداشته‌ باشد.

 

شناخت‌ درآمد و هزينه‌

در هر مرحله‌ از فرايند شناخت‌، درصورتي‌ كه‌ يك‌ تغيير در جمع‌ داراييها با تغييري‌ مساوي‌ و متقابل‌ در جمع‌ بدهيها يا آورده‌ و ستانده‌ صاحبان‌ سرمايه‌ خنثي‌ نشده‌ باشد، درآمد يا هزينه‌اي‌ حاصل‌ مي‌شود.

شناخت‌ درآمد متضمن‌ ملاحظه‌ اين‌ امر است‌ كه‌ آيا شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ يك‌ افزايش‌ درخالص‌ داراييها (يعني‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌) قبل‌ از پايان‌ دوره‌ مورد گزارش‌ وجود دارد ياخير

 شناخت‌ هزينه‌ متضمن‌ ملاحظه‌ اين‌ امر است‌ كه‌ آيا شواهد كافي‌ مبني‌بر وقوع‌ كاهش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ قبل‌ از پايان‌ دوره‌ مورد گزارش‌ وجود دارد يا خير.  اعمال‌ احتياط‌ موجب‌ مي‌گردد كه‌ براي‌ شناخت‌ هزينه‌ در مقايسه‌ با شناخت‌ درآمد، به‌ شواهد وقوع‌ و ميزان‌ اتكاپذيري‌ اندازه‌گيري‌ كمتري‌ نياز باشد.  

هرگاه‌ نتوان‌ بين‌ مخارج‌ انجام‌ شده‌ و ايجاد درآمدهاي‌ مشخص‌ در آينده‌ ارتباط‌ موجهي‌ برقرار نمود، مخارج‌ مزبور بايد در دوره‌ وقوع‌، به‌عنوان‌ هزينه‌ شناسايي‌ شود.   اين‌ گونه‌ مخارج‌ شامل‌ مبالغي‌ است‌ كه‌ به‌ انتظار منافع‌ آتي‌ خرج‌ شده‌ ليكن‌ رابطه‌ آنها با اين‌ منافع‌ درحدي‌ دچار ابهام‌ است‌ كه‌ شناسايي‌ يك‌ دارايي‌ را مجاز نمي‌شمرد.  ازجمله‌اين‌ مخارج‌، مي‌توان‌ از برخي‌ مخارج‌ تحقيق‌ و توسعه‌ نام‌ برد.

 

نكته: استفاده‌ از براوردهاي‌ معقول‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ امري‌ عادي‌ است‌ و به‌شرط‌ آنكه‌ بتوان‌ براوردي‌ معقول‌ از يك‌قلم‌ انجام‌ داد،  آن‌قلم‌ بايد شناسايي‌ شود

 

نكته: قبل‌ از اجراي‌ مفاد قرارداد، يك‌ دارايي‌ (يابدهي‌) به‌استناد قرارداد قابل‌ شناسايي‌ است‌، به‌شرط‌ آنكه‌ معيارهاي‌ عمومي‌ شناخت‌ رعايت‌ شده‌ باشد، يعني‌:

 الف‌ ـ شواهد كافي‌ مبني‌بر جريان‌ آتي‌ منافع‌ وجود داشته‌ باشد.  اين‌ امر مستلزم‌ اين‌ است‌ كه‌ بتوان‌ قرارداد را در عمل‌ به‌اجرا درآورد و طرفين‌ به‌سهولت‌ و بدون‌ تحمل‌ جريمه‌ قابل‌ ملاحظه‌ نتوانند قرارداد را فسخ‌ كنند.

ب‌ ـ مبلغ‌ قرارداد را بتوان‌ با قابليت‌ اتكاي‌ كافي‌ اندازه‌گيري‌ نمود.  اين‌ معيار در مورد قراردادهايي‌ صدق‌ مي‌كند كه‌ موضوع‌ آنها خريد و فروش‌ اقلامي‌ باشد كه‌ ارزش‌ بازار مشخص‌ دارند و لذا ممكن‌ است‌ در مورد محصولات‌ خاص‌ كه‌ طبق‌ سفارش‌ ساخته‌ مي‌شود، صدق‌ نكند.

اتكاپذيري‌ اندازه‌گيري‌ تحت‌ تأثير سه‌ عامل‌ است‌:

الف‌ ـ توانايي‌ اندازه‌گيري‌ منافع‌ مستتر در قلم‌ مورد نظر برحسب‌ مبالغ‌ پولي‌،

ب‌  ـ تغييرپذيري‌ ميزان‌ اين‌ منافع‌ (پراكندگي‌ سطوح‌ مختلف‌ منافع‌ و نيز احتمال‌ وقوع‌ يك‌ سطح‌ منفعت‌ خاص‌)، و

ج ـ وجود يك‌ مبلغ‌ حداقل‌.

 

مباني شناخت و اندازه گيري:

الف- مفروضات بنياني: تفكيك شخصيت، تداوم فعاليت، دوره مالي، واحد اندازه گيري

ب- اصول حسابداري: اصل بهاي تمام شده، اصل شناخت درآمد، اصل تطابق، اصل افشا

ج- اصول محدودكننده: محافظه كاري، اهميت، فزوني منافع بر مخارج، خصوصيات صنعت

 

مفروضات بنياني:

فرض  تفکیک شخصیت( Separate Entity Assumption):  یعنی هر واحد اقتصادی به عنوان یک واحد مستقل از مالک یا مالکان آن و نیز جدا از موسسات دیگر در نظر گرفته می شوند.

فرض تداوم فعالیت( Going Concern Assumption): یعنیواحد اقتصادی تا آینده قابل پیش بینی به فعالیتهای خود ادامه دهد مگر آنکه عکس آن ثابت شود.

فرض دوره مالی(Time- Period Assumption): عمر یک واحد اقتصادی به دوره های زمانی نسبتا کوتاهی به نام دوره حسابداری تقسیم می شود.این دوره ها ممکن است یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه یا یکساله باشد. اما متداولترین آنها دوره مالی یکساله است که اصطلاحا سال مالی خوانده می شود. اين امر قابلیت مقایسه را فراهم کرده و امکان سنجش و ارز یابی نتایج حاصل از فعالیتهای موسسات اقتصادی را در دوره های زمانی مختلف ایجاد میکند.

فرض واحد اندازه گیری(Unit-of- measure Assumption): یعنی عملیات، معاملات و رویدادهای مالی باید بر حسب پول مورد سنجش قرار گرفته و گزارش شود.

 

اصول حسابداري:

اصل بهای تمام شده (Cost Principle) : طبق این اصل، داراییهای تحصیل شده در مبادلات باید به جای قیمتهای جاری بازار، بر حسب بهای تمام شده ثبت و بر همین اساس نیز در صورتهای مالی منعکس كرد. بهای تمام شده که به آن بهای تمام شده تاریخی نیز می گویند مبلغی است که نشان دهنده ارزش اقلام تحصیل شده در معاملات حقیقی و شرایط عادی بوده و به هیچ وجه مبتنی بر برآورد و یا حدس و گمان نمی باشد.

اصل شناخت درامد(Revenue Realization Principle) : بر اساس  این اصل درآمد هنگامی شناسایی می شود که فرآیند کسب سود کامل شده باشد و مبادله ای انجام گرفته باشد . البته در قراردادهای بلندمدت پیمانکاری، درآمد متناسب با پیشرفت کار یا خدمات مورد قرارداد و قبل از تکمیل عملیات شناسایی می شود که استثنایی بر اصل تحقق درآمد تلقی می گردد.

اصل تطابق  (Matching Principle) : هزینه های یک دوره مالی بايد از درآمدهای همان دوره كسر گردد.

اصل افشا (Disclosure Principle): واحدهای اقتصادی موظفند کلیه واقعیتها و اطلاعات با اهمیت مربوط به فعالیتهای مالی خود را به نحو مناسب در متن مناسب در متن صورتهای مالی اساسی و در صورت عدم امکان, در یادداشتهای پیوست صورتهای مالی گزارش و افشا نمایند.

 

اصول محدودكننده:

محافظه کاری ((Conservatism :واحدهای تجاری نباید از روشهایی استفاده نمایند که آن روشها درآمدها و داراییها را بیش از واقع و هزینه ها و بدهیها را کمتز از واقع نمایش دهد.

اهمیت   (Materiality): واحدهای اقتصادی مجازند در خصوص اقلامی که با توجه به وضعیت، محیط و عملکرد واحد از جهت ارزش ناچیز و کم اهمیت می باشند از بکار گرفتن روشهای صحیح تئوریک اجتناب نموده  و به حای آن از روشهایی استفاده کنند که کم هزینه تر, عملی تر و راحت تر باشد.

فزونی منافع بر مخارج  (Cost-benefit Constraint): تهیهاطلاعات حسابداری باید توجیه اقتصادی داشته باشد.

خصوصیات صنعت( Industry Peculiarities):در صنایع مختلف با توجه به ویژگیها  و خصوصیات خاص آن صنعت می توان اقدام به تعدیل و با اصلاح روشهای حسابداری نموده و یا از روشهای جدیدی استفاده کرد به شرط آنکه اثبات گردد روشهای اصلاح شده و یا جدید اطلاعات سودمندتری نسبت به روشهای پذیرفته شده حسابداری ارائه نموده و یا جهت جلوگیری از نتیجه گیریهای گمراه کننده, ضروری می باشد.

 

میثم وریج کاظمی بازدید : 5 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

.

کمیته تدوین استانداردهای حسابداری دولتی براساس پژوهشهای انجام شده و با تشکیل جلسات متعدد پیش‌نویس استاندارد ”درآمدهای حاصل از عملیات مبادله‌ای“ را تدوین کرده است. انتشار استاندارد به صورت پیش‌نویس با هدف کسب نظرات و پیشنهادات افراد ذینفع و ذی‌علاقه در جامعه صورت می‌گیرد و از ضروریات افزایش کیفیت استانداردهای حسابداری بخش عمومی است و نقش تعیین‌کننده‌ای بر جهت‌گیری و سیاستهای اساسی تدوین استانداردهای حسابداری بخش عمومی دارد.

میثم وریج کاظمی بازدید : 7 پنجشنبه 29 فروردین 1392 نظرات (0)

فرق بين Cost و Expese

سلام

Cost عبارت است از هزينه هايي كه به بهاي تمام شده تخصيص مي يابند اين هزينه ها در پايان دوره مي تواند هزينه شود و درصورت سود و زيان نشان داده شود يا به موجودي باقي بماند و در ترازنامه منعكس شود.

Expense عبارت است از هزينه هايي كه در پايان دوره در صورت سود و زيان از درآمد همان دوره كسر مي شود .

مثال:

بهاي تمام شده كالاي ساخته شده:1000

موجودي پايان دوره كالاي ساخته شده:75

موجودي پايان دوره مواد اوليه:200

كالاي در جريان ساخت پايان دوره:350

هزينه هاي اداري مالي:150

هزينه هاي توزيع و فروش:50

ساير هزينه هاي غير عملياتي:20

محاسبه Cost

بهاي تمام شده كالاي ساخته شده+موجودي كالاي درجريان ساخت+موجودي مواد اوليه

1000+200+350=1550

 

محاسبهExpense

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته+هزينه هاي اداري مالي+هزينه هاي توزيع و فروش+ساير هزينه هاي غيرعملياتي

925+150+50+20=1145

 

اين روش آن چيزي است كه من احساس مي كنم درست است اما اگر كسي نظري راجع به ان دارد حتما من را در جريان بگذارد در ضمن در قسمت نظرات حسابداري صنعتي 3 يكي از دوستان مطلبي نوشته است كه سعي كنيد آن را بخوانيد

 

حالا خودمونيم اگر حال نظر دادن نداريد در نظرسنجي شركت كنيد

میثم وریج کاظمی بازدید : 5 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

 در بحث اندازه گيری موجوديها دو هدف عمده وجود دارد:

1-اندازه گيری بهای تمام شده کالای فروش رفته(که از اين به بعد ب ت ک ف ناميده می شود)

2-اندازه گيری مبلغ موجوديی که در پايان دوره در انبار باقی مانده است

روشهای اصلی اندازه گيری موجودی:

1-ميانگين موزون (متحرک)

2-FIFOاولين صادره از اولين وارده

3-LIFOآخرين صادره از اولين وارده

 روش ميانگين موزون(متحرک):

الف-سيستم ادواری: در اين سيستم از قيمت ميانگين موزون يک واحد کالا برای دوره استفاده می شود. قيمت ميانگين موزون يک واحد از تقسيم جمع بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش به تعداد کالاهای آماده برای فروش به دست ميايد.با ضرب قيمت ميانگين يک واحد در تعداد کالاهای فروش رفته و موجودی پايان دوره ميتوان مبلغ ب ت ک ف و موجودی پايان دوره را بدست آورد.

ب-سيستم دائمی: در اين سيستم از ميانگين متحرک يک واحد استفاده می شود به اين صورت که بعد از هربار خريد برای هر واحد يک قيمت ميانگين جديد محاسبه شده(از تقسيم جمع بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش در آن تاريخ به تعداد کالاهای آماده برای فروش در آن تاريخ) و تا زمانی که محموله جديدی خريداری نشده است برای کالاهای خروجی از انبار از اين نرخ استفاده می شود.

روشFIFO:

در اين روش فرض بر اين است که کالاهايی که زودتر به انبار وارد شده اند زودتر هم از انبار خارج می شوند

روشLIFO:

در اين روش فرض بر اين است هر کالايی که ديرتر به انبار وارد شود زودتر هم از انبار خارج خواهد شد.

مثال:

گردش کالا در شرکت نمونه:

           شرح                            تعداد                 قيمت واحد               قيمت کل

موجودی ابتدای دوره1/1/84         50                        10                     500

خريد در1/3/84                         20                         12                    240

فروش در 1/7/84                       25                       

خريد در  1/10/84                      5                          17                      85

فروش در 1/12/84                     10

طبق روشهای مختلف و در سيستمهای مختلف ميزان بهای تمام شده را محاسبه می کنيم

1-روش ميانگين:

 

الف-سيستم ادواری:

 

بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش

  825=85+240+500

تعداد کالاهای آماده برای فروش                                          

75=5+20+50

قيمت ميانگين                           

11=75/825

بهای تمام شده کالای فروش رفته                                        

385=11*(10+25)

موجودی پايان دوره                                                        

440=11*40

ب-سيستم دائمی:

 

بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش در1/7/84               

740=240+500

تعداد کالاهای آماده برای فروش در 1/7/84                           

70=20+50

قيمت ميانگين در1/7/84                                                   

10.6=70/740

بهای تمام شده کالای فروش رفته در1/7/84                            

265=25*10.6

تعداد موجودی در 1/7/84    

45=25-20+50

مبلغ موجودی در 1/7/84                                                  

475=45*10.6

بهای تمام شده کالاهای آماده برای فروش در1/12/84             

560=475+85

تعداد کالاهای آماده برای فروش در 1/12/84                        

50=5+45

قيمت ميانگين در1/12/84

11.2=50/560

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در1/12/84

112=10*11.2

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

377=112+265

تعداد موجودي پايان دوره سال84

40=10-5+25-20+50

بهاي موجودي پايان دوره سال 84

448=40*11.2

2-روشFIFO

 

الف-سيستم ادواري:

 

تعداد كالاهاي فروش رفته

(تماما از محل موجودي ابتداي دوره)

35=10+25

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

350=10*35

تعداد موجودي پايان دوره

40=10-5+25-20+50

سهم موجودي پايان دوره از خريد1/10/84

85=17*5

سهم موجودي پايان دوره از خريد1/3/84

240=12*20

سهم موجودي پايان دوره از موجودي ابتداي دوره

(15=5-20-40)

150=10*15

جمع موجودي پايان دوره

475=150+240+85

ب-سيستم دائمي:

 

بهای تمام شده کالای فروش رفته در1/7/84 

(از محل موجودي ابتداي دوره)                          

250=10*25

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در1/12/84

(از محل موجودي ابتداي دوره)

100=10*10

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

350=100+250

موجودي در1/1/84

500=10*50

موجودي در1/3/84

740=500+(12*20)

موجودي در1/7/84

490=(10*25)-740

موجودي در1/10/84

575=490+(17*5)

موجودي در1/12/84(موجودي پايان دوره)

475=(10*10)-575

3-روشLIFO

 

الف-سيستم ادواري:

 

تعداد كالاهاي فروش رفته

35=10+25

سهم بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از خريد1/10/84

85=17*5

سهم بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از خريد1/3/84

240=12*20

سهم بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از موجودي ابتداي دوره

100=10*10

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

425=100+240+85

تعداد موجودي پايان دوره

40=10-5+25-20+50

موجودي پايان دوره(تماما از محل موجودي ابتداي دوره)

400=10*40

ب-سيستم دائمي:

 

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در1/7/84

290=(10*5)+(12*20)

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در1/10/84

135=(10*5)+(17*5)

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

425=135+290

موجودي در1/1/84

500=10*50

موجودي در1/3/84

740=500+(12*20)

موجودي در1/7/84

450=(10*5)+(12*20)-740

موجودي در1/10/84

535=450+(17*5)

موجودي در1/12/84(موجودي پايان دوره)

400=(10*5)+(17*5)-535

 

در مثال بالا براي روشLIFOمبالغ مربوط به سيستمهاي دائمي و ادواري مساوي شد اما هميشه اينگونه نيست فرض كنيد در مثال بالا در تاريخ1/12/84 هيچ كالايي از انبار خارج نمي شد محاسبات براي روشLIFOبه شرح زير تغيير مي يافت:

الف-سيستم ادواري:

 

سهم بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از خريد1/10/84

85=17*5

سهم بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از خريد1/3/84

240=12*20

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

325=240+85

تعداد موجودي پايان دوره

50=5+25-20+50

موجودي پايان دوره(تماما از محل موجودي ابتداي دوره)

500=10*50

ب-سيستم دائمي:

 

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته در سال84

290=(10*5)+(12*20)

موجودي در1/1/84

500=10*50

موجودي در1/3/84

740=500+(12*20)

موجودي در1/7/84

450=(10*5)+(12*20)-740

موجودي در1/10/84(موجودي پايان دوره)

535=450+(17*5)

 

مي بينيم كه در اين مساله مبالغ مربوط به سيستمLIFOدر دو سيستم دائمي و ادواري متفاوت شد.

نکات مهم:

1-روشFIFOدرسيستمهای ادواری و دائمی نتايج يکسانی بدست ميدهد در صورتی که دو روش ديگر فاقد اين خصوصيت می باشند.

2-در روشLIFOبا فرض تورمی بودن اقتصاد:

موجودی پايان دوره بر اساس سيستم دائمی <= موجودی پايان دوره براساس سيستم ادواری

ب ت ک ف بر اساس سيستم ادواری <= ب ت ک ف براساس سيستم دائمی

3-با فرض شرايط تورمی اقتصاد:

موجودی پايان دورهFIFO  =< موجودی پايان دوره براساس روش ميانگين=< موجودی پايان دورهLIFO

ب ت ک فLIFO   =< ب ت ک ف روش ميانگين =< ب ت ک فFIFO

سود و ماليات نيز در شرايط تورمی از روند موجودی پايان دوره پيروی می کنند

4-هنگامی که گردش اقلام موجودی بسيار زياد است نتايج به کارگيری روش ميانگين مشابه نتايج روشFIFOاست

5-يکی از معايب روشFIFOعدم رعايت دقيق اصل تطابق هزينه ها با درامدهای همان دوره می باشد در حالی که در روشLIFOاين مشکل وجود ندارد

6-يکی از مزايای سيستمFIFOتطابق جريان هزينه با گردش فيزيکی موجوديها می باشد

7-مشکل اصلی روشLIFOوقتی است که موجودی سال پايه (موجودی ابتدای دوره اولين سالی که روشLIFOدرشرکت مورد استفاده قرار گرفته است)دچار تغيير شود.

8-طبق استانداردهای حسابداری ايران استفاده از روشLIFOمجاز نمی باشد

9-معمولا در شرکتهای بزرگ ايرانی از روش ميانگين متحرک استفاده می شود.

میثم وریج کاظمی بازدید : 5 چهارشنبه 28 فروردین 1392 نظرات (0)

خصوصيات كيفي مرتبط با محتواي اطلاعات: قابل اتكا بودن ، مربوط بودن

مربوط بودن: اطلاعاتي‌ مربوط‌ تلقي‌ مي‌شود كه‌ برتصميمات‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ در ارزيابي‌ رويدادهاي‌ گذشته‌،حال‌ يا آينده‌ يا تائيد يا تصحيح‌ ارزيابيهاي‌ گذشته‌ آنها مؤثر واقع‌ شود.اطلاعات مربوط بايد داراي ارزش تاييدكنندگي و پيش بيني كنندگي باشند همچنين انتخاب‌ خاصه‌اي‌ كه‌ قرار است‌ در صورتهاي‌ مالي‌ گزارش‌ شود بايد مبتني‌بر مربوط‌بودن‌ آن‌ به‌ تصميمات‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ باشد .

قابل اتكا بودن: اطلاعاتي قابل اتكاست كه داراي شرايط زير باشد: كامل بودن، احتياط، بي طرفي، بيان صادقانه، رجحان محتوا بر شكل

 

خصوصيات كيفي مرتبط با ارائه اطلاعات: قابل فهم بودن ، قابل مقايسه بودن

قابل فهم بودن: براي‌ اينكه‌ ارائـه‌ اطلاعات‌ مالي‌ قابل‌ فهم‌ باشد لازم‌ است‌ كه‌ اقلام‌ به‌نحوي‌ مناسب‌ در يكديگر ادغام‌ و طبقه‌بندي‌ شود. در ضمن توان استفاده كنندگاناز صورتهاي مالي بايد در حد آگاهي‌ معقولي‌ در مورد فعاليتهاي‌ تجاري‌ و اقتصادي‌ و نحوه‌ حسابداري‌ باشد.

قابل مقايسه بودن:صورتهاي مالي يك شركت بايد با صورتهاي مالي سالهاي قبل و همچنين صورتهاي مالي واحدهاي تجاري مشابه خود قابل مقايسه باشد. براي اين منظور رعايت ثبات رويه در بكار بردن روشهاي حسابداري و همچنين افشاي مناسب رويه هاي حسابداري و ارقام مقايسه اي مورد نياز مي باشد.

 

عوامل محدودكننده خصوصيات كيفي:ملاحظات منفعت و هزينه ، به موقع بودن ، موازنه بين خصوصيات كيفي

میثم وریج کاظمی بازدید : 4 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

برگرفته از كتاب سيستم هاي اطلاعاتي حسابداري تاليف رامني و استين بارت/ ترجمه دكتر سجادي و طباطبايي نژاد

سيستم هاي بانك اطلاعاتي ممكن است به طور اساسي در ماهيت حسابداري تاثير بگذارد. براي مثال، سيستم هاي بانك اطلاعاتي مي توانند منجر به رها كردن مدل هاي حسابداري دوطرفه شوند. منطق اصلي مدل حسابداري دوطرفه اين است كه دو بار ثبت مبلغ يك رويداد موجب كنترل دقت و صحت پردازش داده ها مي شود. هر رويداد ثبت هاي مساوي بدهكار و بستانكاري ايجاد مي كند و برابري بدهكار و بستانكار خود در مراحل مختلفي از فرايند حسابداري، دوباره كنترل مي شود، در حالي كه زيادي ثبت داده ها نقطه مقابل مفهوم بانك اطلاعاتي به شمار مي رود. اگر مبالغ مربوط به يك رويداد به درستي در يك سيستم بانك اطلاعاتي وارد شود، تنها لازم است كه اطلاعات مزبور يك بار ذخيره شود نه دو بار. پردازش رايانه اي داده ها به اندازه كافي صحيح و دقيق بوده به طوري كه سيستم كنترلي پيچيده و كنترل هاي كامل سيستم و كنترل هاي دوباره دوطرفه كه ويژگي اختصاصي مدل حسابداري دو طرفه است، ضرورتي ندارد.

 

همچنين سيستم هاي بانك اطلاعاتي به طور بالقوه توانايي تغيير ماهيت گزارشگري برون سازماني را دارد. امروزه زمان و منابع زيادي صرف اين موضوع مي شود كه شركت ها چگونه اطلاعات حسابداري را براي كاربران برون سازماني خلاصه و گزارش كنند. چرا يك نسخه از بانك اطلاعاتي مالي شركت به جاي صورت هاي مالي سنتي به آساني در اختيار كاربران به روش مورد نظر خود امكان پذير خواهد بود.

 

اگرچه فناوري اطلاعات به طور شگفت انگيزي شيوه هاي تجارت را تغيير داده است، اما تاثير كمي بر گزارشگري برون سازماني داشته است. شركت ها هنوز گزارش هاي مالي دوره اي (فصلي و سالانه) را بر مبناي اطلاعات بهاي تمام شده تاريخي تهيه مي كنند. علاوه بر اين آنها اطلاعات را به صورت خيلي متراكم و تجمعي تهيه مي كنند. تخمين زده مي شود به طور متوسط بانك اطلاعات مالي يك شركت نسبتا بزرگ 100 گيگا بايت فضا لازم داشته باشد. اين در حالي است كه گزارش هاي سالانه به طور متوسط 100 كيلو بايت را در بر مي گيرد! در نتيجه، كاربران گزارش هاي سالانه تنها بخش كوچكي از اطلاعات يك شركت را استفاده مي كنند.

 

چرا گزارش هاي سالانه با يك نسخه از بانك اطلاعات مالي شركت ها جايگزين نمي شود؟ هم اكنون بسياري از شركت ها محدويت هاي دستيابي تهيه كنندگان و مشتريان به بانك هاي اطلاعاتي داخلي خود را از بين برده اند. براي مثال، تهيه كنندگان كالاي شركت ممكن است به اطلاعات موجودي هاي شركت دسترسي داشته باشند تا بتوانند با برنامه ريزي توليد خود و ارسال به موقع كالا كسري موجودي كالاي شركت را جبران كنند، در حالي كه آنان به اطلاعات منابع انساني و حقوق شركت دسترسي ندارند. شركت ها نيز به طور مشابه مي توانند چگونگي استفاده از بانك اطلاعاتي خود را تعريف كنند، به نحوي كه اطلاعات خيلي مهم در اختيار رقباي شركت قرار نگيرد. از اين ديدگاه، بانك اطلاعاتي مي تواند اطلاعات مجاز را در ديسك هاي فشرده فقط خواندني يا شبكه اينترنت براي دسترسي سرمايه گذاران، اعتباردهندگان و ديگر كاربران برون سازماني قرار دهد.

 

در حال حاضر توانايي فني تهيه چنين بانك اطلاعاتي و دسترسي به اطلاعات مزبور وجود دارد. امروزه رايانه هاي شخصي توانايي پردازش چنين بانك هاي اطلاعاتي را براي طيف وسيعي از كاربران ممكن مي سازد و كاربران برون سازماني تصويري از عملكرد شركت و اطلاعات مربوط و به موقع بدست مي آورند. در چنين سيستمي ساختار اوليه گزارشگري مالي شامل تعريف عناصر داده اي و ساختار بانك اطلاعاتي است و كاربران مجاز به گرداوري و طبقه بندي اطلاعات مورد استفاده در مدل هاي تصميم گيري خود هستند.

 

شايد بيشترين تاثير سيستم هاي بانك اطلاعاتي بر روش استفاده اطلاعات حسابداري در تصميم گيري است. مشكل فرموله كردن جستجوهاي ضروري در سيستم هاي حسابداري در سيستم هاي حسابداري بر مبناي فايل هاي سنتي يا سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي غير رابطه اي اين است كه حسابداران مانند سرايداران اطلاعات عمل مي كنند. اطلاعات مالي تنها در فرم هاي رسمي و در زمان هاي تعريف شده در دسترس خواهند بود. حسابداران فرم اين گزارش ها و زمان انتشار آن ها را (غالبا به شكل ماهانه، فصلي و سالانه) تعيين مي كنند.

 

به هر حال سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي رابطه اي، زبان هاي جستجوي قوي اما ساده براي استفاده كاربران فراهم مي كنند. اين زبان هاي جستجو، اطلاعات مالي را در هر زمينه در دسترس مديران قرار مي دهند. صورت هاي مالي را نه تنها در زمان هاي رسمي كه به طور سنتي تعيين مي شود بلكه در هر دوره زماني كه مديران بخواهند بررسي كنند مي توانند به آساني تهيه كرد. همچنين سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي رابطه اي مي توانند به آساني ديدگاه هاي متفاوت در زمينه پديده هاي اساسي مشابه را با يكديگر تطبيق دهند. براي مثال ستون هاي جداول ذخيره اطلاعات مربوط به دارايي ها مي توانند هم در برگيرنده اطلاعات بهاي تمام شده تاريخي و هم دربرگيرنده اطلاعات بهاي جايگزيني و قيمت بازار باشند. بنابراين مديران مجبور نخواهند بود فقط از اطلاعات از قبل تعريف شده حسابداران را بررسي كنند. در پايان سيستم هاي مديريت بانك اطلاعاتي امكان يكپارچه كردن اطلاعات مالي و عملياتي را فراهم كنند. براي مثال اطلاعات مربوط به رضايت مشتريان مي تواند در همان جداول مورد استفاده براي ذخيره اطلاعات مربوط به سقف اعتبار و مانده حساب مشتريان ذخيره شود. بنابراين مديران به مجموعه اطلاعات غني تري براي تصميمات استراتژيك و تاكتيكي دسترسي دارند.

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (0)

ویژگیهای هرحرفه عبارت است از:

الف ـ پذیرش وظیفه خدمت به جامعه ،

ب ـوجود حداقل شرایط ازپیش تعیین شده برای ورود به حرفه ،  ازجمله مهارتهای تخصصی لازمکه از طریق آموزش و تجربه بدست می آید، 

پ ـ پایبندی اعضای حرفه به مجموعه ایاز اصول ،  ضوابط   و ارزشهای مربوط در آن حرفه .

تعاریف

اصطلاحات بکار رفته در این مجموعه ،  دارای مفاهیم زیر است

الف ـتشکل حرفه ایعبارت از جامعه حسابداران رسمی و یا هر جامعه ،  انجمن وسازمان حرفه ای حسابداری و حسابرسی ثبت شده در ایران است

ب ـحسابدار حرفهایشخص حقیقی یا مؤسسه ای است که عضو یک تشکل حرفه ای باشد.

پ ـحسابدارحرفه ای مستقلحسابدار حرفه ای است که خدمات حرفه ای خود را مستقلاً به عمومارائه می کند.  این عنوان درباره حسابداران حرفه ای شاغل در مؤسسات حرفه ای نیزبکار می رود.

ت ـحسابدارحرفه ای تحت استخدامحسابدار حرفه ای است کهبرای ارائه خدمات حرفه ای خود،  به عنوان یک شخص حقیقی در استخدام یک کارفرما (بهاستثنای مؤسسات حرفه ای )  است

ث ـگزارشگری حرفه ایکاری است کهمستلزم اظهارنظر حرفه ای نسبت به اطلاعات مالی به وسیله حسابدار حرفه ای مستقل میباشد.

اهداف حرفه حسابداری

از دیدگاه آیین رفتار حرفه ای ،  اهداف حرفه حسابداری عبارت از دستیابی بهبهترین اصول و ضوابط حرفه ای ،  اجرای عملیات در بالاترین سطح ممکن ،  براساس اصولو ضوابط مذکور و به طور کلی تأمین منافع عمومی است .  تحقق این اهداف مستلزم تأمینموارد زیر است

الف ـاعتبـارـ  جامعه به اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتیقابل اتکا و معتبر نیاز دارد.

ب ـحرفه ای بودنـ افراد حرفه ای در زمینهحسابداری حرفه ای باید به سادگی توسط صاحبکاران ، کارفرمایان و سایر اشخاص ذینفع ،  قابل تشخیص و شناسایی باشند.

پ ـکیفیت خدماتـ اطمینان از اینکه کلیهخدمات ارائه شده توسط حسابداران حرفه ای با بالاترین کیفیت ممکن انجام می شود.

ت  ـاطمینـانـ استفاده کنندگان از خدمات حسابداران حرفه ای باید مطمئن شوندچارچوبی برای رفتار حرفه ای وجود دارد که ناظر بر ارائه آن خدمات می باشد.

اصول بنیادی

لازمه دستیابی به اهداف حرفه حسابداری توسط حسابداران حرفه ای ،  پایبندی بهاصول بنیادی زیر است :
الف ـدرستکاری

ب ـبیطرفی

پ ـصلاحیت و مراقبت حرفهای

ت ـرازداری

ث ـرفتار حرفه ای

ج   ـاصول و ضوابط حرفه ای

احکام

اگرچه اهداف و اصول بنیادی ارائه شده جنبه کلی دارد و ناظر به مواردخاص نیست ، اما " احکام "،  رهنمودهایی درباره نحوه کاربرد اهداف و اصول بنیادیمزبور را برای موقعیتهایی ارائه می کند که حسابداران حرفه ای درحین کار با آن مواجهمی شوند.

احکام به سه بخش تقسیم می شود:

الف ـ قابل اجرا در مورد کلیه حسابداران حرفهای ،  مگر در مواردی خاص که مستثنی شده است.

ب ـ قابل اجرا در مورد حسابدارانحرفه ای مستقل.

 پ ـ قابل اجرا در مورد حسابداران حرفه ای تحت استخدام که درشرایط ویژه ای ممکن است به حسابداران حرفه ای مستقل شاغل در مؤسسات حرفه ای نیزتعمیم یابد.

 

بخش الف) احکام قابل اجرا در مورد کليهحسابداران حرفه ای)

1.درستکاری و بیطرفی: درستکاری تنها به معنای صادق بودن نیست، بلکه برخورد منصفانه و صادقانهرا نیزشاملمی شود. اصل بیطرفی،  حسابداران حرفه ای را به برخورد منصفانه،درستکارانه و به دور از تضـاد منافع ملزم می کند.

2. تضاد منافع: حسابداران حرفه ای ممکن است در تشخیص یا نحوه برخورد با موارد خلاف شئونحرفه ای با مشکل روبرو شوند.  اگر چنین مواردی با اهمیت باشد، حسابدار حرفه ای بایداز خط مشی ها و دستورالعملهای داخلی سازمان مربوط پیروی کند. درصورت حل نشدن مشکل،  توجه به موارد زیر ضروری است :

الف ـ موضوع با مافوق مستقیم مطرح شود.  چنانچه مشکل از این طریق برطرف نشد وحسابدار حرفه ای تصمیم به طرح آن با رده بالاتری از مدیریت گرفت ،  مافوق بایددرجریان امر قرار گیرد.  درصورتی که به نظر برسد مافوق مذکور،  خود درگیر و ذینفعدر این موضوع است ، مراتب باید به رده بالاتری از مدیریت ارجاع شود.

ب ـ موضوعبه طور محرمانه با یک مشاور مستقل یا تشکل حرفه ای مربوط مطرح و پس از کسب نظرمشورتی ،  درجهت حل موضوع اقدام شود.

پ ـ اگر علیرغم انجام موارد فوق راه کارمناسب برای حل موضوع حاصل نشد به عنوان آخرین راهِ حل ،  در موارد با اهمیت (برایمثال تقلب )  احتمالاً  راهی جز استعفا یا کناره گیری همراه با ارائه یادداشتی حاویدلایل موضوع به بالاترین مقام مربوط وجود نخواهد داشت .

علاوه بر این ،  در مواردی ممکن است قوانین ،  مقررات یا اصول و ضوابطحرفه ای ،  گزارش برخی از موارد حاد را به مراجع ذیصلاح خارج از شرکت یا سازماننظارت کننده مربوط پیش بینی کرده باشد.  دراین شرایط ،  حسابدار حرفه ای باید حسبمورد اقدام کند.

3. صلاحیت حرفه ای

مفهوم صلاحیت حرفه ای دربرگیرنده دو جنبه اساسی زیر است :

الف ـکسب صلاحیت حرفه ای

ب ـحفظصلاحیت حرفه ای

4. رازداری

اطلاعات مربوط به صاحبکار یا کارفرما باید همواره محرمانه محسوب شود وحسابدار حرفه ای مجاز به افشای آن نیست ،  مگر آنکه:

الف- زمانی که کارفرما یا صاحبکار مجوز افشای اطلاعات را صادر کند. دراین حالت،  حسابداران حرفه ای باید منافع کلیه اشخاص ثالثی را نیز که ممکن است از این امرمتأثر شود،  درنظر گیرند.

ب ـ مواردی که قانون افشای اطلاعات خاصی را الزامی   می کند.

پ ـ هنگامی که حسابدار حرفه ای موظف یا محق به افشای اطلاعات باشدازجمله :

1 ـ در رعایت الزامات اصول و ضوابط حرفه ای

2 ـ در جهت حفظ منافع حرفه ایخود  در دعاوی حقوقی

3 ـ در انجام بررسیهای کیفی توسط تشکل حرفه ای مربوط

اصل رازداری تنها به عدم افشای اطلاعات محدود نمی شود، بلکه حسابدار حرفهای را ملزم می کند که از اطلاعات گردآوری شده به نحوی مناسب حفاظت کند،  اطلاعاتمزبور را درجهت منافع خود یا اشخاص ثالث استفاده نکند و چنان نیز رفتار ننماید کهگوئی از این گونه اطلاعات استفاده می کند.

5. خدمات مالیاتی: حسابدار حرفه ای می تواند با ارائه خدمات مالیاتی در چارچوب قوانین ومقررات و رعایت درستکاری و بیطرفی ، صاحبکار یا کارفرمای خود را در بهترین موقعیتمالیاتی قـرار دهـد.  درچنین شـرایطـی تهیـه و نگهداری پشتوانه هایی معقول ، تصورهرگونه اقدام غیرمجاز به نفع صاحبکار یا کارفرما را منتفی می کند.

6. آگهی: حسابداران حرفه ای درجهت شناساندن خود و کـار خود به جامعـه بـایـد به موارد زیرتوجه کنند:

الف - از ابزارها و روشهایی استفاده نکنند که باعث خدشه دار شدن شئون حرفه ایشود.

ب ـ در مورد نوع خدماتی که می توانند ارائه کنند،  عناوین حرفه ای و سوابقتحصیلی و تجربی خود ادعاهای دور از واقعیت ننمایند.
پ ـ نسبت به خدمات سایرحسابداران حرفه ای مطالب منفی بیان نکنند.

 

بخش   ب)احکام قابل اجرا در مورد حسابداران حرفه ایمستقل)

1. استقلال

استقلال واقعي : توانايي حسابرسان مستقل براي حفظ بي طرفي فكري در طول دوره قرارداد

استقلال ظاهري: رابطه حسابرس با صاحبكار بايد طوري باشد كه از ديد اشخاص ثالث مستقل به نظر برسد

حكم استقلال در مورد خدماتي كه مستلزم اظهارنظر حرفه اي نسبت به اطلاعات مالي توسط حسابرسان مستقل نيست و تنها صاحبكاران ذينفع آنها مي باشند، كاربردي ندارد.

چه كساني بايد نسبت به صاحبكار خود مستقل باشند:

الف ـ اشخاص حقیقی یا مؤسسات انجام دهنده خدمات حرفه ای

ب ـ شرکا  یامالکین مؤسسـه حرفه ای

پ ـ کلیه مدیران و کارکنان حرفه ای درگیر در انجامهرکاری که مستلزم گزارشگری حرفه ای است نسبت به همان کار.

 

نمونه هايي كه استقلال ظاهري يا واقعي حسابرسان را مخدوش مي سازد:

·          داشتن منافع مالي غيرمستقيم با اهميت يا منافع مالي مستقيم در واحد مورد رسيدگي

·          سرمايه گذاري مشترك با صاحبكار يا هريك از مديران، روسا و سهامداران اصلي كه سهام آنها غيرقابل انتقال بوده و ميزان سرمايه گذاري آنها نسبت به ارزش ويژه حسابرس با اهميت باشد.

·          دادن هرگونه وام به صاحبكار، روسا، هيات مديره و سهامداران اصلي و يا دريافت هرگونه وام از آنها به استثناء وامهايي كه در روال عادي عمليات يك موسسه اعتباري دريافت مي شود.

·          رابطه استخدامي قبلي با صاحبكار در طول دوره مالي يا در طول قرارداد يا در زمان اظهارنظر

·          ارتباط طولاني كاركنان ارشد موسسه حسابرسي با يك صاحبكار

·          ارائه خدمات تخصصي حرفه اي به صاحبكاران

·          روابط شخصي و خانوادگي با صاحبكار (استقلال ظاهري از بين ميرود)

·          دريافت هداياي گران قيمت از صاحبكار

·          دعاوي حقوقي با صاحبكار به شرطي كه آثار آن با اهميت باشد

·          دريافت حق الزحمه هاي مشروط

·          حق الزحمه هاي سررسيد گذشته و يا تامين بخش عمده اي از درامد سالانه حسابرس از يك صاحبكار

·          امين، وصي يا قيم يك موقوفه يا ميراثي باشد كه آن موقوفه يا ميراث متعهد به تحصيل هرگونه منافع غيرمستقيم با اهميت يا مستقيم در واحد مورد رسيدگي باشد.

 

 

2. صلاحیت حرفه ای

حسابدار حرفه ای مستقل باید از پذیرش خدمات حرفه ای که فاقد صلاحیت لازم برایانجام آن است ،  خودداری کند.  درصورتی که حسابدار حرفه ای برای انجام بخشی ازخدمات حرفه ای خود به خدمات کارشناسی نیاز داشته باشد می تواند ضمن قبول انجام کار،ازاین خدمات استفاده کند.

 

ارتباط با سایر حسابداران مستقل

جایگزینی یک حسابدار حرفه ای مستقل:هرچند انتخاب و تغییر مشاوران حرفه ای حق مسلم صاحبکاران است   اما وقتیاز حسابدار حرفه ای مستقل خواسته می شود جایگزین حسابدار حرفه ای دیگری شود، ویباید درباره وجود هرگونه دلیل حرفه ای برای عدم پذیرش کار،  تحقیق و بررسی کنداین امر بدون ارتباط با حسابدار حرفه ای قبلی انجام پذیر نیست .

دامنه اطلاعاتی که توسط حسابدار حرفه ای قبلی در مورد صاحبکار به حسابدارحرفه ای پیشنهادی ارائه می شود به موافقت کتبی صاحبکار و یا قوانین و مقررات مربوطبستگی دارد.

حسابدار حرفه ای پیشنهادی ،  قبل از پذیرش کاری که مستلزم ارائه خدماتمستمر حرفه ای است   (مانند حسابرسی سالانه صورتهای مالی )  و آن کار تاکنون توسطحسابدار حرفه ای دیگری ،  انجام می شده است باید بررسی کند آیا صاحبکار ضمن آگاه کردن حسابدار حرفه ای قبلی از تغییر،اجازه تماس (ترجیحاً  بصورت کتبی )  در مورد اوضاع صاحبکار به طور کامل و آزاد باحسابدار حرفه ای پیشنهادی را داده است یا خیر.  درصورتی که صاحبکار چنین مجوزی راارائه نکند حسابدار حرفه ای باید از پذیرش کار جدید خودداری کند؛ مگرآنکه در شرایطیخاص ؛  از سایر روشها به اطلاعات مورد نیاز برای پذیرش کار دسترسی یابد.

چنانچه حسابدار حرفه ای پیشنهادی ،  ظرف مدتی معقول ،  پاسخی از حسابدارحرفه ای قبلی دریافت نکند و دلیل یا دلایل خاصی برای عدم پذیرش کار نیابد باید نامةدیگری ارسال و در آن قید کند،  براین باور است که دلیل یا دلایل حرفه ای حاکی ازنپذیرفتن کار پیشنهادی وجود ندارد و او تصمیم به پذیرش آن گرفته است

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 23
  • بازدید کلی : 500