loading...
حساب خزر
میثم وریج کاظمی بازدید : 6 پنجشنبه 05 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

  معاني و تعاريف مختلفي از بازارهاي پول و سرمايه وجود دارد از نظر فني ، اصطلاح بازار پول تنها در برگيرنده اعتبارات كوتاه مدت است .

  بدين ترتيب، بازار پول ، بازاري براي و جايگزينيهاي نزديك پول است كه نهادهاي مالي و ساير موسسات براي تامين نقدينگي مورد نياز جريان فعاليتهاي عادي خود به انها اتكا مي كنند .

 

ويژگيهاي نهاد بازار پول و نهاد بازار سرمايه :

  در سالهاي اخير ، حجم ابزار بازار پول به شدت افزايش يافته است ومعاملات روزمره به چند ميليارد دلار مي رسد .

  

·        از طريق بازار مزبور ، تقاضاي موقتي براي وجه نقدبرخي از واحدهاي اقتصادي با سرعت و كارايي ساير واحدهاي اقتصادي كه مازاد نقدي كوتاه مدت دارند ارضا مي شود . وام دهندگان اصلي بانكهاي تجاري هستند .

·        بازار سرمايه ، بازار اوراق بعادار بلند مدت است اوراق بهادار بلند مدت دولتي ،اوراق قرضه شركتها ، سهام ممتاز و سهام عادي از جمله ابزارهاي بازار سرمايه هستند .

·        دو بازار پول و سرمايه ارتباط متقابل بسيار نزديكي بايكديگر دارند زيرا وام دهندگان و وام گيرندگان مي توانند يكي از اين دو بازار را ترك و وارد بازار ديگري شوند.

·        بخصوص بانكهاي تجاري بسيار سيال هستند و مي توانند اسناد خزانه (بازار پول ) و اوراق قرضه خصوصي (بازار سرمايه) را با توجه به هدف نقدينگي و سود آوري به يكديگر تبديل كنند.

·        نهادهاي بازار پول و سرمايه بسيار تخصصي هستند تا اندازه اي قانون اين نهاد ها را وادار به تقسيم كار و تخصص مي كند بانكهاي تجاري نمي توانند سهام شركتهاي جديد را بفروشند .

 

جريان منابع و اهميت نسبي آن :

1.      جريان منابع :

ميزان مشاركت شركتهاي بزرگ و كوچك در بازارهاي مالي بشدت متفاوت است . شركتهاي كوچك اساسا به وامهاي كوتاه مدت و اعتبارات فروشنگان متكي هستند .

  در مورد شركتهاي كوچك ، منابع مذكور، مهمترين منابع تامين مال خارج از كشور هستند و حجم اعتبارات كوتاه مدتي كه اين گونه شركتها در يافت مي كنند درصد اندكي از اعتبارات بازار پول را تشكيل مي دهند.

شركتهاي مزبور غالبا به بازار پول و بازار سرمايه دسترسي چنداني ندارند اغلب نهادهاي بازار سرمايه در هدايت ميزان قابل توجهي از منابع مالي به شركتهاي بزرگ كار آيي بالايي دارند .

 

 2 . اهميت نسبي منابع خارح از شركت :

  مسئله مهم اين است كه شركتها حدود 90 درصد از منابع در يافتي از خارج شركت را وام گرفته اند . علت اين است كه وام كم هزينه ترين عنصر ساختار سرمايه شركت است .

تاكيد بر دريافت وام تا حد زيادي از طريق استفاده از سود انباشته به ميزان قابل توجهي تعديل مي شود . نرخ بالاي ماليات بر در آمد شركتها ، وامهاي بلند مدت را جذابتر ساخته است .

 

منابع وجوه خارج از شركت :

  منابع مالي خارج از شركت را اعتبارات نظام بانكي ، پس اندازهاي مردم و سرمايه گذاري خارجيان تامين مي كنند .

   اعتبارات ايجادي بانكهاي تجاري :

در نظام ذخاير غير صد در صد ، بانكهاي تجاري مي توانند اعتبار ايجاد كنند . هنگامي كه بانك به شركتي وام مي دهد ، پول پرداخت نمي كند بلكه حساب وام گيرنده را به ميزان وام بستانكار مي كند.

1.      پس انداز افراد :

  پس انداز افراد را مي توانيم مازاد در آمد آنها بر هزينه هاي مصرفي ، مالياتها و ساير پرداختها به دولت تعريف كنيم . اگر تقاضا براي منابع مالي كاهش يابد مردم با همان نرخ قبلي پس انداز كنند ، نرخ بهره كاهش و هزينه استفاده از منابع مالي براي متقاضيان ان كاهش مي يابد . اما اگر سرمايه گذاري شركتها در موجودي انبار افزايش يابد و افراد نرخ پس انداز خود را كاهش دهند ، افزايش نرخ بهره ، منابع مالي را براي استفاده كنندگان آن گرانتر مي كند .

2.      سرمايه گذاري خارجي :

    سرمايه گذاران خارجي نيز منابع مالي را به بازار پول و سرمايه عرضه مي كنند اما چون در اكثر كشورها منابع مالي عرضه شده خارجيان به مراتب كمتر از منابع مالي ايجاد شده  نظام بانكي  و پس انداز افراد است . بدهي خارجي برسياستهاي پولي و مالي كشور تاثير قابل توجهي مي گذارد . اگر نرخ بهره در كشوري كاهش يابد سرمايه گذاران خارجي منابع خود را از آن كشور خارج مي سازند . برعكس ،افزايش نرخ بهره در كشور مزبور ورود سرمايه خارجي را بالا مي برد .

 

 

كانالهاي انتقال منابع :

  بانكهاي تجاري معمولا بطور مستقيم به شركتها وام يا اعتبار اعطا مي كنند . گاهي اوقات نيز بانكها اوراق بهادار شركتها را از طريق كارگزاران خريداري مي كنند .

افراد مي توانند پس اندازهاي خود را از سه طريق در اختيار شركتها قرار دهند :

  1- خريد اوراق بهادرار موجود

 2- خريد اوراق بهادار جدبدالانتشار

 3- خريد اوراق بهادار از شركتها بطور مستقيم

  1- نهادهايي كه به شركتها ، بخش كشاورزي ، دولت و سازندگان واحد مسكوني منابع مالي عرضه مي كنند

 2- نهادهايي كه براي خريد كالا  به مصرف كنندگان منابع مالي عرضه مي كنند .

   

  علاوه بر نهادهاي مزبور ، موسسات غير مالي نيز منابع مالي در اختيار ساير موسسات غير مالي يا نهادهاي ماي قرار مي دهند .

مثال : مانند اعتبارات تجاري كه شركت فروشنده در اختيار خريدار قرار مي دهد .

 

 

 

   عوامل موثر برجريان منابع :

  ماهيت رقابتي بازار :

  بطور كلي ، بازارهاي پول و سرمايه بسيار رقابتي هستند . معمولا متقاضيان منابع مالي بدهي هاي مختلفي را پيش رو دارند . در طرف عرضه نيز پس انداز كننده بدهيهاي مختلف را پيش رو دارد .

  بدهي هاي مختلفي كه پيش رو ي عرضه كنندگان و متقاضيان منابع وجود دارند حقيقي هستند زيرا محصول دو بازار پول و سرمايه تمايزي بايكديگر ندارند . پول در كليه نقاط هر دو بازار پول است .

   

  جريانهاي مزبور تا حد زيادي با تغييرات هزينه منابع مالي ، تنظيم و تعديل مي شوند .

در شرايط رونق اقتصادي همراه با تورم ، شركتها به منابع خارج از شركت متوسل مي شوند .

 

عوامل محدود كننده رقابت :

  متقاضيان منابع مالي درباره منابع مورد نظرشان حق انتخاب كامل ندارند . مقررات عرف و ويژگيهاي ذاتي شركت مورد نظر و صنعت مربوط دامنه آزادي انتخاب مديران را محدود مي سازد .

1.   سنت و مقررات :

  اغلب نهادهاي مالي در باره نوع سرمايه گذاري يا نوع قرار داد مورد نظرشان محدوديتهايي دارند . علاوه بر اين ، عرضه كنندگان منابع مالي بطور سنتي براي شركتهاي منابع استانداردهايي دارند .

 

  سنت و عرف و اصول مديريت سرمايه گذاري مناسب معمولا سرمايه گذاري سنگين در يك شركت يا صنعت خاص را براي نهادهاي مالي مذكور نفي مي كنند .

2.      ماليات :

  مالياتها ، عملكرد آزاد نيروهاي رقابتي در عرضه منابع به بازارهاي پول و سرمايه را تحت تاثير قرار مي دهند . بررسي تاثير مالياتها بر توانايي در عرضه منابع بسيار پيچيده است .

   از نظر وظايف مدير مالي ، در ك بازار پول و سرمايه و نهادهاي مشاركت كننده در آن دو جهت ضرورت دارد :

  1- تعادل انتخاباتي وي بين وام كوتاه مدت و بلند مدت

 2- زمان انتشار اوراق بدهي بلند مدت و سهام ممتاز

 

 3.  شرايط عمومي اقتصادي :

نظريه اقتصادي مبين اين است كه بطور كلي ، جريان منابع به سمت شركتها در دوره رونق افزايش و در دوره ركود كاهش مي يابد .

 

4.  سياستهاي پولي :

  از آنجا كه بررسي مشروع تاثيرات سياستهاي پولي بر بازار هاي پول و سرمايه بشكلي مناسب در حوصله اين كتاب نيست .

1- خالص وضعيت ذخاير :

معمولا بانك مركزي از طريق كاهش يا افزايش مازاد ذخاير بانكهاي تجاري قدرت بسط يا انقباض اعطاي اعتبار اين بانكها را تحت تاثير قرار مي دهد .

  2 .  حجم پول :

       شاخص ديگر سياست پولي ، موجودي يا حجم پول ، يعني پول رايج و سپرده هاي افراد نزد بانكهاي تجاري است . حجم پول در جريان را مهمترين متغيير پولي مي دانند .

3 . سياستهاي پولي :

     در برخي موارد چسبندگي يا انعطاف ناپذيري نرخ بهره بلند مدت را مي توان تا حدي با سياستهاي مالي ، يعني سياستهاي دولت در باره مالياتها ،وام گيري دولت و مخارج دولت توضيح داد.

 

میثم وریج کاظمی بازدید : 2 پنجشنبه 05 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

بيايد به اين توجه نكنيم پوستمان از چه رنگى هست

بلکه از خود بپرسیم که چگونه انسانی هستيم؟

 

 

بيايد تعداد لباسهايمان در كمد را نشماريم

بلکه از خود بپرسیم تا حالا به چند نفر لباس پوشانديم؟

 

بيايد به اين فكر نباشيم كه زیربنای خانه مان چند متر است

بلکه از خود بپرسیم تا حالا به چند نفر در خانه مان خوش آمد گفتيم؟

 

بيايد به فكر منطقه ای كه در آن زندگی می‌كنيم نباشيم

بلکه از خود بپرسیم چگونه با همسایگانمان رفتار مى كنيم؟

 

بيايد تعداد دوستانمان را نشماريم!

بلکه از خود بپرسیم تا حالا برای چند نفر دوست و رفیق خوبى بوديم؟

 

بيايد میزان درآمد خود رو نسنجيم!

بلکه از خود بپرسیم آیا فقیری را دستگیری نموديم؟

 

بيايد به عنوان و مقام شغلی خود توجه نكنيم!

بلکه از خود بپرسیم آیا سزاوار آن هستيم وآن را به بهترین نحو انجام ميديم؟

 

بيايد به نوع اتومبیلی كه سوار مى شيم اهميت نديم!

بلکه از خود بپرسیم که چند نفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رسانديم؟

 

با اين حال بيايد از خود بپرسيم آیا با خواندن اين پست برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی می‌کنيم؟

 

باشد كه هميشه به فكر همنوعان خود باشيم و رضاى الله را در نظر بگيريم

(به كسى كه در زمين است رحم كن تا كسى كه در آسمانهاست به تو رحم كند)

 

میثم وریج کاظمی بازدید : 4 پنجشنبه 05 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

حسابهاي مستقلي كه در ايران نگهداري مي شوند:

الف- حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي

ب- حسابهاي مستقل براي وجوه اماني

 

الف- حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي:

اين نوع حسابهاي مستقل كه منابع مالي آنها را مالياتها، عوارض و ساير وجوه درامدهاي عمومي و اختصاصي متعلق به دولت و سازمانهاي دولتي تشكيل مي دهند دربرگيرنده حسابهاي مستقل زير مي باشند:

1- حساب مستقل وجوه جاري 2- حساب مستقل وجوه عمراني 3- حساب مستقل وجوه اختصاصي

 

1- حساب مستقل وجوه جاري: در ايران هر وزارتخانه يا موسسه دولتي مكلف است براي ثبت عمليات وصول و مصرف وجوهي كه از محل اعتبارات جاري مصوب از خزانه داري كل دريافت مي كنند حساب مستقلي تحت عنوان حساب مستقل وجوه جاري نگهداري مي نمايند.

حساب مستقل وجوه جاري بعد از تصويب بودجه عمومي توسط قوه مقننه، ابلاغ اعتبارات مصوب به سازمان دولتي و دريافت وجه از خزانه از محل اعتبارات تخصيص يافته ايجاد مي شود. حساب مستقل وجوه جاري شامل دريافتها و پرداختهاي مربوط به هزينه هايي كه اعتبارات آنها خارج از بودجه مصوب موسسات دولتي و در رديفهاي عمومي بودجه دولت پيش بيني گرديده اند نيز مي باشد. اعتبارات مذكور معمولا براي پرداخت هزينه هاي متفرقه، كارمزد، سود وامهاي دريافتي و پرداخت ديون و تعهدات سالهاي قبل سازمانهاي دولتي به تصويب مي رسند.

فعاليتهاي مالي اين حساب مستقل معمولا بر مبناي حسابداري نقدي تعديل شده ثبت مي شوند و نحوه نگهداري حسابها، تهيه صورتهاي مالي، انجام هزينه ها و ساير پرداختهاي آن تابع قانون محاسبات عمومي و ساير مقررات عمومي دولت مي باشد. اين حساب مستقل شامل حسابهاي متوازن بودجه اي و حسابهاي عادي مي باشد.

 

2- حساب مستقل وجوه عمراني: هر وزارتخانه يا سازمان دولتي براي هر يك از طرحهاي عمراني مورد اجراي خود بايد حساب مستقلي نگهداري نمايد كه شامل حسابهاي متوازن بودجه اي و حسابهاي عادي مي باشد. مصارف اين حساب مستقل از درامدهاي عمومي دولت تامين مي شود و نحوه نگهداري حسابها، تهيه صورتهاي مالي سالانه و انجام هزينه هاي آن تابع قانون محاسبات عمومي، قانون برنامه و بودجه، قانون بودجه سالانه كشور و مقررات ديگري است كه در طرح صوب مشخص گرديده اند.

 

3- حساب مستقل وجوه اختصاصي: اين حساب مستقل براي نشان دادن حسابهاي مربوط به دريافت و مصرف وجوه و درامدهاي اختصاصي كه به موجب قانون براي مصرف يا مصارف خاص در بودجه كل كشور تحت همين عنوان منظور مي گردد نگهداري مي شود. نحوه ثبت حسابها، تهيه صورتهاي مالي و انجام هزينه ها از محل منابع حساب مستقل وجوه اختصاصي تابع مقررات خاص مربوط به تحصيل درامدهاي اختصاصي و همچنين قوانين و مقررات عمومي دولت مي باشد.

 

ب- حسابهاي مستقل براي وجوه اماني:

وجوه اماني به صورت حسابهاي مستقل زير در سازمانهاي دولتي ايران نگهداري مي شود:

1- حساب مستقل پرداخت حقوق بازنشستگان

2- حساب مستقل وجوه سپرده

3- حساب مستقل صندوق بازنشستگي

4- حساب مستقل صندوق پس انداز و وام

 

1- حساب مستقل پرداخت حقوق بازنشستگان: اين حساب مستقل معمولا شامل حسابهاي متوازن دريافت از صندوق بازنشستگي مربوط و پرداخت حقوق به بازنشستگان و حسابهاي بانكي مربوط مي باشد.

 

2- حساب مستقل وجوه سپرده: اين حساب مستقل شامل حسابهاي متوازن مربوط به دريافت و استرداد سپرده ها و تضمينهايي است كه موسسات دولتي از اشخاص حقيقي يا حقوقي در موارد مختلف دريافت يا از مبالغ قابل پرداخت به آنها كسر مي نمايند. شرايط دريافت، نگهداري حسابهاي بانكي و استرداد يا ضبط اين سپرده ها معمولا در قانون محاسبات عمومي و مقررات اجرايي آن و قراردادها پيش بيني شده است.

3- حساب مستقل صندوق بازنشستگي: اين حساب مستقل در هر صندوق بازنشستگي مربوط به كاركنان دولت جهت ثبت فعاليتهاي مالي مربوط به وصول كسور بازنشستگي كاركنان از سازمان دولتي مربوط و ساير دريافتها و پرداخت حقوق بازنشستگي و وظيفه به كاركنان بازنشسته و وظيفه بگير ايجاد مي شود.

4- حساب مستقل صندوق پس انداز و وام: بعضي سازمانهاي دولتي طبق مقررات مكلفند همه ماهه  مبلغ يا درصد معيني از حقوق كاركنان كسر و مبالغ معيني بابت سهم سازمان دولتي از محل اعتبارات مصوب خود بر آن بيفزايد و جمع مبالغ مذكور را به حساب صندوق واريز نمايد. اندوخته هاي مذكور معمولا در صورت بازنشستگي، بازخريدخدمت يا ازكارافتادگي مستخدم طبق مقررات به وي پرداخت مي گردد.

میثم وریج کاظمی بازدید : 4 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

شماره 64- اردیبهشت 92: مسئولیت حسابرس در برخورد با تقلب، رعایت نشدن قوانین و موارد مشکوک به غیرقانونی بودن
شماره 65- تیر 92: موانع و مشکلات استقرار حسابرسی مبتنی بر ریسک در ایران
شماره 66- شهریور 92: توانمندسازی حرفه حسابداری وحسابرسی؛ آموزش و توسعه نیروی انسانی
شماره 67- آبان 92: راهکارهای توسعه توان و ظرفیت خدمات غیرحسابرسی (حسابرسی عملیاتی، طراحی سیستمهای حسابداری، خدمات مشاوره مالی،...)
شماره 68- دی 92: ضرورت بهبود گزارشگری مالی به کمک فناوری اطلاعات و ایکس بی آر ال
شماره 69ـ اسفند 92: اهمیت نظام راهبری بنگاه و روابط متقابل کمیته حسابرسی، حسابرسی داخلی و حسابرس مستقل در بهبود کیفیت گزارشگری مالی

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

شعبه : واحد تجاری یا بازرگانی است که دور از اداره مرکزی قرار دارد و طبق دستورالعملهای صادره از سوی اداره مرکزی نسبت به انجام عملیات تجاری اقدام می نماید.

انواع شعب : 

1.       مستقل  (Decentralized System)

2.       غیر مستقل  (Centralized System)

3.       شعب خارجی

همانطور که می دانید شعب کالاهای دریافتی از مراکز را بفروش می رسانند.

برای ارسال کالا به شعب سه روش در نظر گرفته می شود:

1.       قیمت تمام شده

2.       قیمت تمام شده + درصدی از بهای تمام شده

3.      قیمت فروش

_ روش قیمت تمام شده

این روش زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که نتوان قیمت فروش را تعیین کرد و یا امکان نگهداری کالا برای مدت طولانی امکان پذیر نباشد. (کالا فاسد شدنی باشد بعنوان مثال صنایع غذایی)

در روش قیمت تمام شده، مانده حساب موجودی کالای شعبه به منزله خلاصه سود و زیان می باشد.

موجودی کالای شعبه

 

قیمت تمام شده




فروش

سود و زیان

 
 
 
 
 
 

اما حالا می خواهم ریتم و یا فرآیند بستن حسابها را به شما آموزش دهم.

1) موجودی کالای شعبه           بسته می شود با حساب       خلاصه سود و زیان شعبه

2) خلاصه سود و زیان شعبه     بسته می شود با حساب           سود و زیان ویژه شعبه       

3) سود و زیان ویژه شعبه        بسته می شود با حساب        خلاصه سود و زیان مرکز

نکته : هزینه کالای ارسالی با خلاصه سود و زیان مرکز بسته می شود.

    

مساله . 

موسسه آهو در مشهد شعبه ای غیر مستقل در سبزوار افتتاح می نماید که ارسال کالا به شعبه به قیمت تمام شده صورت می پذیرد. فعالیتهای یکدوره شعبه به قرار زیر است:

کالای ارسالی از مشهد      930000ریال

کالای برگشتی به مشهد     30000ریال

فروشهای نسیه                985000ریال

فروشهای نقدی 250000 ریال بوده که بابت این فروشها 120000 ریال نیز بعنوان هزینه پرداخت شده است

مطالبات سوخت شده         15000 ریال

برگشتی از فروشهای نقدی   20000ریال

موجودی کالای پایان دوره      310000ریال

مطلوبست :

ثبت عملیات فوق و بستن حسابهای لازم در دفتر روزنامه عمومی موسسه آهو.

1) موجودی کالای شعبه                  930000

                                                کالای ارسالی به شعبه       930000

2) کالای ارسالی به شعبه               30000

                                                موجودی کالای شعبه          30000

3) کنترل بدهکاران                          985000

                                                موجودی کالای شعبه          985000

4) بانک                                       130000

     هزینه ها                                120000

                                                موجودی کالای شعبه          250000

5) هزینه های شعبه (مطالبات سوخت شده)    15000

                                                کنترل بدهکاران                  15000

6) موجودی کالای شعبه                  20000

                                                بانک                               20000

7) موجودی کالای پایان دوره              310000

                                                موجودی کالای شعبه          310000

_ روش قیمت تمام شده + چند درصد سود

این روش زمانی استفاده می شود که امکان پیش بینی قیمت فروش وجود ندارد. بهمین دلیل سود ناویژه بصورت تقریبی محاسبه شده و در حسابی به نام تعدیل کالای شعبه (ذخیره سود تحصیل نشده ) منظور می گردد.

شایان ذکر است که مانده حساب تعدیل کالای شعبه نشان دهنده سود یا زیان ناویژه شعبه می باشد و در پایان دوره مالی به حساب سود و زیان شعبه منتقل می گردد.

برای بستن حسابها در این روش ابتدا موجودی کالای شعبه را مانده گیری می کنیم، که مانده این حساب نشاندهنده سود یا زیان ظاهری شعبه می باشد. مانده بدهکار حساب موجودی کالای شعبه معرف زیان ظاهری و مانده بستانکار آن معرف سود ظاهری می باشد.

مراحل بستن حسابها در روش قیمت تمام شده + چند درصد سود

موجودی کالای شعبه           بسته می شود با حساب                       تعدیل کالای شعبه

تعدیل کالای شعبه               بسته می شود با حساب            خلاصه سود و زیان شعبه

خلاصه سود و زیان شعبه      بسته می شود با حساب           خلاصه سود و زیان

در این روش ما با قیمت سیاهه یا فروش روبرو هستیم. پس برای متمایز کردن قیمت تمام شده از سود اضافه شده به آن از روش زیر استفاده می کنیم:

                                                سود ناویژه           20000 = 20%  × 100000

                                                سیاهه (فاکتور)    120000 = 20000 + 100000

حال اگر بخواهیم از قیمت سیاهه به قیمت تمام شده برسیم باید بصورت صورت زیر عمل کنیم:

                                               

100000  =  ] 120   ÷ 100  [ × 120000

پس بار دیگر یادآوری می کنم که در این روش مانده موجودی کالای شعبه معرف سود یا زیان ظاهری شعبه است که به حساب تعدیل بسته میشود.

به دلیل سود ناویژه در این روش ثبتی که هنگام کالای ارسالی زده می شود نیز با روش قیمت تمام شده تفاوت دارد تا سود مورد نظر شناسایی شود.

                        موجودی کالای شعبه     به قیمت سیاهه یا فروش

                                                            کالای ارسالی به شعبه                   به قیمت تمام شده

                                                            تعدیل کالای شعبه                                     سود ناویژه

مساله :

شرکت اطلس شعبه ای در آبادان دارد که کلیه اجناس را بر مبنای قیمت تمام شده به اضافه 25 % جهت شعبه که فاقد دفاتر مالی است ارسال می دارد.

موجودی کالای اول دوره شعبه به قیمت سیاهه              840000  ریال

موجودی کالای آخر دوره شعبه  به قیمت تمام شده         240000 ریال

مطلوبست: ثبت عملیات فوق

1)   موجودی کالای شعبه                840000

                                                کالای ارسالی به شعبه                   672000

                                                تعدیل کالای شعبه                                     168000

شیوه محاسبه :

                                                672000 = ] 125  ÷   100[  ×  840000 

                                   

                                                168000  = ]  125  ÷  25 [  ×  840000

2)  موجودی کالای آخر دوره              240000

     تعدیل کالای شعبه                    60000

                                                موجودی کالای شعبه                                  300000

شیوه محاسبه :

60000  = 25%  ×  2400000

300000  =  60000  + 240000

_روش قیمت فروش

این روش زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که مرکز بتواند نرخ فروش را تعیین کرده و آنرا تقریبا ثابت نگهدارد پس زمانی که کالا در بازار انحصاری باشد کاربرد دارد.

در این روش مانده حساب کالای ارسالی به شعبه  نشان دهنده فروش خالص شعبه می باشد.

در این روش سود و زیان تفکیکی نداریم بلکه سود و زیان کل داریم.

و تنها یک حساب سود و زیان وجود دارد که همان حساب سود و زیان مرکز می باشد.

برای ثبت موجودی کالای اول و پایان دوره در این روش بصورت زیر عمل می کنیم:

1.       به قیمت تمام شده ثبت شود  که با سود و زیان کل اصلاح می شود.

2.        به قیمت فروش ثبت می شود   که مانند ارسال و برگشت کالا ثبت می خورد.

موجودی اول دو.ره به قیمت فروش :

موجودی کالای شعبه

                                    کالای ارسالی به شعبه

در پایان دوره :

کالای ارسالی به شعبه

                                    موجودی کالای شعبه

بستن حسابها در روش قیمت فروش:

ابتدا موجودی کالای شعبه را مانده گیری کرده، که مانده آن نشان دهنده سود و زیان ظاهری شعبه بوده و با حساب کالای ارسالی به شعبه  بسته میشود.

موجودی کالای شعبه              بسته می شود با  حساب          کالای ارسالی به شعبه      

کالای ارسالی به شعبه            بسته می شود با حساب          خلاصه سود و  زیان مرکز

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

سياست هاي متداول تقسيم سود در شرکتها :

اکثر شرکتها در سياست تقسيم سود از يکي از سه روش زير استفاده ميکنند :

1.     نسبت سود تقسيمي ثابت

2.     سود ثابت

3.     پرداخت منظم سود ثابت همراه با مبلغ اضافي

 

1.     نسبت سود تقسيمي ثابت :

اين روش به سه قسمت تقسيم ميشود :

الف ) پرداخت درصد ثابتي از سود سالانه

ب ) پرداخت سود سهام به صورت درصد ثابت و مشخصي از سود خالص سالهاي قبل

ج ) انتخاب درصدي از سود تقسيمي مطلوب که قرار است در بلند مدت رعايت شود که درصد سود تقسيمي واقعي ميتواند کمتر يا بيشتر از درصد مطلوب باشد ولي شرکت مي کوشد درصد سود تقسيمي واقعي را نزديک به درصد مطلوب نگه دارد .

2.     سود ثابت

متداول ترين روشي که اغلب شرکتها در سالهاي اخير پيش گرفته اند اين است که سالانه از بابت سود هر سهم مبلغ معيني پرداخت کنند و با افزايش سود شرکت به تدريج بر اين مبلغ بيافزايند . شرکتي که چنين سياستي را اعمال ميکند اين پيام را به سهامداران خود ميدهد که شرکت از نظر سود آوري و قدرت نقدينگي در وضع بسيار خوبي قرار دارد .

3.     پرداخت منظم سود ثابت همراه با مبلغ اضافي

سياست برخي از شرکتها بدين منوال است که هر سال مبلغي را به عنوان سود ثابت پرداخت ميکنند و با افزايش سود شرکت مبلغ اين سود را افزايش ميدهند . مزيت دادن مبلغ اضافي در اين است که شرکت ميتواند حسب ضرورت مبالغ اضافي را قطع کند بدون اينکه از ميزان سود تقسيمي هر سهم بکاهد . عيب اين سياست اين است که توقع سهامداران را بالا ميبرد که اگر اين مبالغ اضافي پرداخت نگردد احيانا قيمت بازار سهام شرکت کاهش مي يابد .

شيوه پرداخت سود سهامدر بعضي از کشورها مانند امريکا سود سهام به صورت فصلي يعني هر سه ماه يکبار پرداخت ميشود در برخي از موارد نيز سهامداران سهام عادي سود تقسيمي را مجددا در همان شرکت سرمايه گذاري ميکنند و به جاي پول نقد سهام دريافت ميکنند .

1.     پرداخت سود سهام به صورت نقد

فرايند پرداخت سود سهام داراي چهار تاريخ مشخص است که عبارت اند از تاريخ اعلام  تاريخ ثبت تاريخ موثر در بورس تاريخ پرداخت سود .

  - تاريخ اعلام :

تاريخ اعلام سود روزي است که هيات مديره و يا مجمع عمومي عادي صاحبان سهام ( در ايران ) در مورد سود پرداختي تصميم ميگيرند و نتيجه تصميمات خود را اعلام مي کنند . مثلا مجمع عمومي در تاريخ اول تير در مورد سود تقسيمي تصميم ميگيرد و تاريخ اعلام اول تير است .

-   تاريخ ثبت در دفاتر :

سود سهامي که هيات مديره يا مجمع عمومي يک شرکت اعلام ميکند به کسي پرداخت ميشود که در تاريخ معيني نام وي به عنوان صاحب سهم در دفاتر سهام به ثبت رسيده باشد .

  - تاريخ موثر :

طبق مقررات کسي که سهام شرکتي را خريداري ميکند چهار روز کاري طول ميکشد تا اين سهام در دفتر سهام شرکت ثبت شود . در نتيجه زماني که سود سهام اعلام ميشود سود به کسي تعلق خواهد گرفت که چهار روز قبل از تاريخ ثبت اقدام به خريد سهام کرده باشد . اگر کسي بعد از تاريخ موثر سهام خريداري کند سود سهام به فروشنده سهام ميرسد .

-  تاريخ پرداخت :

پس از اعلام سود تقسيمي و اعلام نام کساني که مطابق دفاتر شرکت مستحق دريافت سود هستند شرکت اقدام به کشيدن چک در وجه سهامداران ميکند .

 

2.     سرمايه گذاري مجدد سود سهام

بسياري از شرکتهاي بزرگ برنامه هايي را به اجرا ميگذارند که به موجب آن سهامداران ميتوانند به جاي دريافت سود سهام به صورت وجه نقد مجددا در همان شرکت و با خريد سهام جديد سرمايه گذاري کنند که البته ماليات مربوط به آن سود را بايد بپردازند ولي از هزينه هاي مربوط به نقل و انتقال سهام معاف ميشوند .

- سهام جايزه  :

برخي از شرکتها به جاي پرداخت وجه نقد به سهامداران خود سود سهمي يا سهام جايزه ميدهند . مثلا اگر شرکتي اعلام کند به صاحبان سهام عادي 10 درصد سهام جايزه ميدهد بدان معني است که هر کس که فرضا 10 سهم عادي دارد يک سهم جديد دريافت ميکند . شيوه حسابداري آن نيز بدان صورت است که سود انباشته شرکت به اندازه ارزش بازار سهام جايزه بدهکار و سرمايه و صرف سهام بستانکار ميشود .

  - تجزيه سهام :

آثار مالي از تجزيه سهام مشابه سهام عادي است با اين تفاوت که ميزان يا نسبت انتشار سهام جديد در تجزيه سهام بسيار بيشتر از سهام جايزه است . مثلا اگر شرکتي 500000 سهام 1000 ريالي دارد و بخواهد در ازاي هر سهم 2 سهم پرداخت کند در نتيجه پس از تجزيه سهام 1000000 سهم 500 ريالي خواهد داشت . ميبينيم که بر عکس سهام جايزه سود انباشته و صرف سهام تغييري نخواهد کرد .

 

نکاتي در مورد سهام جايزه و تجزيه سهام

1.       دادن سهام جايزه باعث تغيير ترکيب حسابهاي حقوق صاحبان سهام ميشود ولي بر کل دارايي ها و بدهي ها و حقوق صاحبان سهام تاثيري نخواهد گذاشت . تجزيه سهام فقط ارزش اسمي سهام عادي را کاهش ميدهد و هيچ تغييري در ساختار حقوق صاحبان سهام ايجاد نخواهد کرد.

2.     سهام جايزه و تجزيه سهام ثروت سهامداران را افزايش نميدهد زيرا قيمت بازار هر سهم و سود هر سهم متناسب با مقدار سهام جديد کاهش مي يابد ولي نسبت يا درصد مالکيت سهامداران ثابت خواهد ماند .

3.     سهام جايزه و تجزيه سهام مشمول ماليات نميشوند و با توجه به کاهش قيمت و سود هر سهم متناسب با مقدار سهام جديد اين معافيت مالياتي باعث افزايش ثروت سهامداران نميشود .

4.     سياست تقسيم سود برخي از شرکتها بدين منوال است که هم سهام جايزه بدهند و هم اينکه مقداري از سود سالانه شرکت را به صورت نقدي پرداخت کنند .

میثم وریج کاظمی بازدید : 21 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

موسسات تجاری در ایران صورت حساب سود و زیان خود را بر مبنای هزینه یابی جذبی (کامل) تهیه و تنظیم می نمایند. در این روش قیمت تمام شده یک واحد محصول از هزینه های متغیر ساخت (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار متغیر ساخت) و سربار ثابت ساخت تشکیل شده است. سود ناویژه در هزینه یابی جذبی به شیوه زیر محاسبه می شود:

فروش

×××

کسر می شود: بهای تمام شده کالای فروش رفته

(××)

سود ناویژه (ناخالص)

×

 

همان طور که ملاحظه می گردد در این روش کلیه هزینه های محصول از جمله سربار ثابت ساخت به تعداد فروش رفته به هزینه منظور می گردد، در صورتی که تحقق سربار ثابت هیچ ارتباطی به فروش یا عدم فروش محصولات ندارد مانند اجاره ساختمان کارخانه و یا حقوق بگیران ثابت کارخانه که در یک دوره مالی کلا تحقق پیدا می کنند، چه محصولات تولیدی فروش بروند یا نروند. بنابراین در روش هزینه یابی جذبی از آنجائیکه سربار ثابت ساخت به تعداد فروش رفته به هزینه منظور می گردد، محصولاتی که فروش نرفته اند (موجودی کالای ساخته شده پایان دوره) مقداری از سربار ثابت تحقق یافته دوره جاری را به دوره آتی منتقل می نمایند.

صورت حساب سود و زیان تنظیمی با روش هزینه یابی جذبی کاربرد برون سازمانی داشته و برای مدیریت مالی درون سازمانی کاربرد مناسبی نخواهد داشت.

برای مدیریت مالی درون سازمانی صورت حساب سود و زیانی مطلوب خواهد بود که در آن سربار ثابت ساخت بدون توجه به اینکه محصولات فروش رفته یا نرفته اند کلا به هزینه منظور گردند. به عبارت دیگر هزینه دوره تلقی شوند نه هزینه محصول. (اصطلاحا هزینه های قیمت تمام شده محصول را هزینه های محصول یا تولید و هزینه های منظور شده در صورت حساب سود و زیان بعد از سود ناویژه را هزینه های دوره می نامند، مانند هزینه های توزیع و فروش و اداری و تشکیلاتی) صورت حساب سود و زیان تنظیمی با روش فوق را روش هزینه یابی مستقیم (متغیر) می نامند.

روش هزینه یابی مستقیم، به دلیل حذف سربار ثابت ساخت از بهای تمام شده موجودی ها و نقض اصل بهای تمام شده و به تبع آن اصل تطابق هزینه با درآمدها، برای گزارشگری مالی روش پذیرفته ای نیست ولی در حسابداری مدیریت جایگاه بسیار مهم و موثری دارد، به طوری که بسیاری از تصمیم گیری های مدیریت بر مبنای اطلاعاتی صورت می گیرد که براساس این روش تهیه شده است.  

بنابراین هزینه یابی مستقیم روشی است که در آن سربار ثابت ساخت جزو قیمت تمام شده محصول نبوده، بلکه هزینه دوره تلقی می شود.

نکته: از آنجایی که کل سربار ثابت ساخت پیش بینی شده (معمولا با توجه به ظرفیت عادی) به هزینه منظور می گردد، در هزینه یابی مستقیم انحراف حجم یا انحراف ظرفیت که معلول سربار ثابت ساخت هستند وجود نخواهد داشت.

نکته: سود محاسبه شده در صورت حساب سود و زیان با دو روش جذبی و مستقیم زمانی با هم برابر خواهد بود که تعداد تولید و فروش با هم برابر باشند (به عبارت دیگر موجودی کالای ساخته شده ابتدا و پایان دوره با هم برابر باشند).

تفاوت دو روش هزینه یابی جذبی و مستقیم

1-  سربار ثابت ساخت در هزینه یابی جذبی (کامل) به میزان فروش رفته به هزینه منظور می گردد ولی در هزینه یابی مستقیم (متغیر) کل سربار ثابت ساخت پیش بینی شده به عنوان هزینه دوره تلقی می گردد.

2-  سربار ثابت ساخت در هزینه یابی جذبی جزو قیمت تمام شده محصول است ولی در هزینه یابی مستقیم جزو هزینه های دوره می باشد.

        در هزینه یابی جذبی انحراف حجم یا ظرفیت محاسبه می گردد ولی در هزینه یابی مستقیم انحراف حجم یا ظرفیت وجود ندارد.

تذکر: بدیهی است انحرافات هزینه های متغیر (مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار متغیر ساخت) در صورت وجود، در هر دو روش هزینه یابی محاسبه و در صورت حساب سود و زیان منظور خواهند شد.

تذکر: در برخی از متون هزینه یابی جذبی با نام های هزینه یابی کامل، هزینه یابی رسمی، هزینه یابی توافقی و هزینه یابی سنتی آمده است.

نکته: روش هزینه یابی جذبی برای گزارشگری مالی در نهادهای رسمی یک روش پذیرفته شده است ولی در حسابداری مدیریت مقبولیت چندانی نیافته است. زیرا اطلاعات تهیه شده براساس این روش اغلب موجب تصمیماتی می شود که اقتصادی نیست. آن چه تا کنون در دروس مختلف حسابداری آموخته اید بر مبنای هزینه یابی جذبی بوده است.

نکته: طرفداران هزینه یابی مستقیم (متغیر) معتقدند که سربار ثابت ساخت، اصولا هزینه ناشی از تولید نیست، بلکه هزینه ای است که پیش نیاز تولید می باشد. در این روش تاکید زیادی بر تفکیک هزینه ها به ثابت  و متغیر وجود دارد، در حالیکه در روش جذبی اصولا هزینه ها به ثابت و متغیر تفکیک نمی شوند.

تذکر: روش هزینه یابی مستقیم برای گزارشگری مالی روش پذیرفته شده ای نیست ولی در حسابداری مدیریت جایگاه بسیار مهم و موثری دارد. به طوریکه بسیاری از تصمیم گیری های مدیریت براساس اطلاعاتی صورت می گیرد که براساس این روش تهیه شده است، مانند تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر

اگر بخواهیم بهای تمام شده هر و احد محصول را بطور مقایسه ای در این دو روش نشان دهیم، داریم:

بهای تمام شده هر واحد محصول

شرح                                  

 

روش جذبی

 

روش مستقیم

مواد مستقیم

 

××

 

××

دستمزد مستقیم

 

××

 

××

سربار متغیر ساخت

 

××

 

××

سربار ثابت ساخت

 

××

 

---

جمع

 

×××

 

×××

+ نوشته شده توسط امیر در جمعه بیستم مرداد 1391 و ساعت 11:44 قبل از ظهر | یک نظر

در هزینه یابی استاندارد سه روش ثبت وجود دارد:

1-    روش ثبت واقعی (طرح ناقص)

2-    روش ثبت استاندارد (طرح یگانه یا طرح کامل)

      روش ثبت مختلط (طرح دوگانه)

روش ثبت واقعی (طرح ناقص)

در این روش حساب کالای در جریان ساخت به مقدار و نرخ واقعی بدهکار شده (مواد، دستمزد و سربار ساخت) و به مقدار و نرخ استاندارد بستانکار می شود. بدیهی است در پایان دوره مالی این حساب وقتی دارای توازن لازم خواهد بود که طرف مقابل کلیه حساب های انحرافات هزینه (انحراف مواد، دستمزد و سربار) در دفتر روزنامه همین حساب کالای در جریان ساخت باشد.

حساب کالای در جریان ساخت

مواد مستقیم                              QaRa

بهای تمام شده کالای ساخته شده-مواد         QsRs 

دستمزد مستقیم                          QaRa

بهای تمام شده کالای ساخته شده- دستمزد    QsRs 

سربار ساخت                          QaRa          

بهای تمام شده کالای ساخته شده- سربار     QsRs 

انحرافات مساعد ناشی از نرخ و مقدار       ×××

انحرافات نامساعد ناشی از نرخ و مقدار        ×××

                                         ××××

                                                         ××××

 

نکته: انحرافات را می توان به دو دسته تقسیم بندی نمود:

الف) انحرافات ناشی از نرخ که عبارتند از:

·        انحراف نرخ مواد

·        انحراف نرخ دستمزد

·        انحراف هزینه سربار

·        انحراف ظرفیت سربار

ب) انحرافات ناشی از مقدار که عبارتند از:

·        انحراف مصرف مواد

·        انحراف کارایی دستمزد

·        انحراف کارایی سربار

روش ثبت استاندارد (طرح یگانه)

در این روش حساب کالای در جریان ساخت به مقدار و نرخ استاندارد بدهکار شده (مواد، دستمزد و سربار ساخت) و به مقدار و نرخ استاندارد بستانکار می شود. بدیهی است در پایان دوره مالی این حساب خود دارای توازن لازم خواهد بود، زیرا طرفین حساب (بدهکار و بستانکار) استاندارد است. بنابراین طرف مقابل کلیه حساب های انحرافات هزینه (انحراف مواد، دستمزد و سربار) به ترتیب حساب های کنترل مواد، کنترل دستمزد و کنترل سربار خواهد بود.

حساب کالای در جریان ساخت

مواد مستقیم                            QsRs

بهای تمام شده کالای ساخته شده-مواد          QsRs 

دستمزد مستقیم                        QsRs

بهای تمام شده کالای ساخته شده- دستمزد     QsRs 

سربار ساخت                         QsRs          

بهای تمام شده کالای ساخته شده- سربار      QsRs 

                                     ××××

                                                         ××××

روش ثبت مختلط (طرح دوگانه)

در این روش حساب کالای در جریان ساخت به مقدار واقعی و نرخ استاندارد بدهکار شده (مواد، دستمزد و سربار ساخت) و به مقدار و نرخ استاندارد بستانکار می شود. بدیهی است در پایان دوره مالی این حساب وقتی دارای توازن لازم خواهد بود که طرف مقابل کلیه انحرافات هزینه (انحراف مواد، دستمزد و سربار) حساب های کالای در جریان ساخت، کنترل مواد، کنترل دستمزد و کنترل سربار باشد.


 

حساب کالای در جریان ساخت

مواد مستقیم                                QaRs

بهای تمام شده کالای ساخته شده-مواد      QsRs 

دستمزد مستقیم                           QaRs

بهای تمام شده کالای ساخته شده- دستمزد QsRs 

سربار ساخت                            QaRs          

بهای تمام شده کالای ساخته شده- سربار   QsRs 

انحرافات مساعد ناشی از مقدار        ×××

انحرافات نامساعد ناشی از نرخ و مقدار       ×××

                                                         ××××

                                                         ××××

+ نوشته شده توسط امیر در جمعه بیستم مرداد 1391 و ساعت 11:30 قبل از ظهر | نظر بدهید

حسابداری ضایعات عادی

الف) اگر ضایعات عادی قبل از درجه تکمیل کالای در جریان ساخت پایان دوره و ضایعات غیرعادی، به وجود آمده باشند، ضایعات مذکور در معادل آحاد تکمیل شده منظور نمی شوند و هنگام تخصیص هزینه ها به تولیدات، به طور خودکار بین کالای تکمیل شده، کالای در جریان ساخت پایان دوره و ضایعات غیرعادی تسهیم می شوند.

ب) اگر ضایعات عادی بعد از درجه تکمیل کالای در جریان ساخت پایان دوره یا ضایعات غیرعادی، به وجود آمده باشند، ضایعات مذکور تا درجه ای که تکمیل شده اند در معادل آحاد تکمیل شده منظور می شوند و هنگام تخصیص هزینه ها به تولیدات صرفا به کالاهایی که درجه تکمیل آن ها بیش از ضایعات عادی است تسهیم می شوند.

حسابداری ضایعات غیرعادی

ضایعات غیرعادی نوعی محصول هستند و در معادل آحاد تکمیل شده همانند کالای تکمیل شده و در جریان ساخت پایان دوره منظور می شوند.

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 چهارشنبه 04 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

تعريف بودجه

چون مفهوم بودجه از آغاز پيدايشش تاكنون تغيير و تحول بسيار يافته است از اين رو تعريف جامعي كه در برگيرنده تمام مفاهيم آن در دوره هاي گذشته و زمان حال باشد، كار دشواري است. ديدگاهها، نظريه ها و تعاريف زمانمند و مكانمنداند و به همين خاطر در زمان ها و مكان هاي متفاوت تعاريف متفاوتي ارائه شده است. تعريف هاي زيادي براي بودجه شده است كه به چند نمونه از آن به شرح زير اشاره مي شود:

·        بودجه دخل و خرج دولت است.

·        بودجه يک سند مالي است مربوط به درامدها و هزينه هاي دولت.

·   اولين تعريف قانوني كه از بودجه در نظام حقوقي مالي ايران به عمل آمده است در ماده يك قانون محاسبات عمومي مصوب سال 1289 شمسي است كه بودجه را چنين تعريف كرده است: «بودجه دولت سندي است كه معاملات دخل و خرج مملكتي براي مدت معيني در آن پيش بيني و تصويب  مي گردد. مدت مزبور را سنه مالي مي گويند كه عبارت از يك سال شمسي است».

·   دومين تعريف قانوني مربوط به قانون محاسبات عمومي مصوب 16 اسفند 1312 شمسي مربوط مي شود كه چنين آمده است: بودجه لايحه پيش بيني كليه عوايد و مخارج مملكتي است براي مدت يكسال شمسي كه به تصويب مجلس شوراي ملي رسيده باشد.

·   سومين تعريف مربوط است به قانون محاسبات عمومي كشور مصوب 1/6/1366 مجلس شوراي اسلامي، در اين قانون، بودجه كل كشور چنين تعريف شده است: «بودجه كل كشور برنامه مالي دولت است كه براي يك سال مالي تهيه و حاوي پيش بيني درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار و برآورد هزينه ها براي انجام عملياتي كه منجر به نيل سياستها و به هدفهاي قانوني مي شود و از سه قسمت به شرح زير تشکيل مي شود:

1. بودجه عمومي دولت که شامل اجزاي زير است:

الف- پيش بيني دريافت ها و منابع تامين اعتبار که به طور مستقيم و غيرمستقيم در سال مالي قانون بودجه به وسيله دستگاهها از طريق حساب هاي خزانه داري کل اخذ مي گردد.

ب- پيش بيني پرداخت هايي که از محل درامد عمومي يا اختصاصي براي اعتبارات جاري و عمراني و اختصاصي دستگاههاي اجرايي مي تواند در سال مربوط انجام دهد.

2.بودجه شركت هاي دولتي و بانک ها شامل پيش بيني درامد و ساير منابع تامين اعتبار.

3.بودجه موسساتي كه تحت عنوان غير از عناوين فوق در بودجه كشور منظور مي شود».

با دقت بيشتر در تعريف بودجه متوجه مي شويم كه سه جنبه سياسي، مالي و  برنامه اي جزو ماهيت بودجه بوده، هر تعريفي از بودجه بايد بر پايه هاي سه گانه مذكور تكيه داشته باشد. منتها هر دسته از تعاريف بودجه به مناسبت شرايط و اوضاع و احوال حاكم، بر يكي از جنبه هاي سه گانه فوق تآكيد بيشتري نموده است. به بيان ديگر هر نوع بودجه به مفهوم واقعي آن داراي آثار و ابعاد سياسي، مالي و برنامه اي است و اين سه بعد از هم جدا نشدني و ذاتي بودجه، در همديگر تأثير متقابل و مداوم دارند.

با توجه به مجموع تعاريفي كه از بودجه وجود دارد مي توان عناصر تشكيل دهنده آن را برشمرد:

1.بودجه برنامه مالي دولت است؛

2. بودجه براي يك سال مالي تهيه مي شود؛

3.بودجه پيش بيني آينده است؛

4.بودجه در برگيرنده كل درآمدها و هزينه هاي دولت در قالب بودجه عمومي، بودجه شركت هاي دولتي و بودجه ساير موسسات انتفاعي وابسته به دولت مي باشد؛

5. هزينه ها براي نيل به سياست ها و هدفهاي معين و قانوني دولت مي باشد.؛

6. سندي است كه بايد به تصويب قوه مقننه برسد؛

7.  هيچ دولتي بدون داشتن بودجه نمي تواند دست به فعاليتي بزند.

فلسفه وجودي بودجه

انسانها در دوران مختلف هميشه درصدد بوده اند تا نيازها و خواسته هاي خود را به نوعي از امكاناتي كه در طبيعت وجود دارد تأمين نمايند. اما با توجه به اينكه نيازها و خواسته هاي انسان نامحدود و در مقابل، منابع و امكاناتي كه در اختيار دارد محدود است، مي توان گفت كه بشر با دنيايي مملو از كميابي زندگي مي كند و لذا در مواجهه با اين مشكل از قوه تعقل و قدرت تجزيه و تحليل و توان پيش بيني خود استفاده كرده و با توسل به برنامه ريزي درصدد برآيد تا با حداقل امكاناتي كه در اختيار دارد، حداكثر مطلوبيت را نصيب خود نمايد. با عنايت به مباحث مطرح شده، مي توان گفت: فلسفه وجودي بودجه نويسي دو عامل است: يكي نيازهاي نامحدود بشر و دوم منابع و امكانات محدودي كه در اختيار دارد.

تاريخچه بودجه در جهان

انگلستان: در سال 1215 ميلادي مقرر شد مقرر شد كه ماليات ها و عوارض به تصويب دولت برسد.

در سال 1344 ميلادي نظارت پارلمان بر مخارج عمومي و تصويب درامدها و هزينه هاي دولت و سازمان هاي اداري شروع شد.

تا سال 1616 ميلادي اين نظارت ها با مخالفت هايي مواجه مي شد اما در اين سال با تصويب لايحه حقوق، حق مزبور تثبيت گرديد.

فرانسه: پس از انقلاب كبير و در سال 1789 ميلادي حق تصويب ماليات ها به پارلمان داده شد و حق     تصويب و نظارت بر اجراي بودجه در اواخر قرن 19 پيش بيني شد.

آمريكا: اولين بودجه به صورت فعلي در سال 1914 ميلادي پيشنهاد شده است.

  تاريخچه بودجه در ايران

در ايران و قبل از انقلاب مشروطيت هر شهرستان براي خود بودجه اي داشت كه به وسيله مستوفيان (ماموران وصول خزانه و حسابداران) زير نظر وزير ماليه تنظيم مي شد. در مركز كشور نيز بودجه اي تهيه مي شد. بودجه لشكر و قشون به صورت جدا از ساير اركان دولت تصويب مي شد و در نهايت به تصويب پادشاه مي رسيد. با انقلاب مشروطيت (1285) و تدوين اولين قانون اساسي وضع ماليات و تصويب بودجه در صلاحيت مجلس شوراي ملي قرار گرفت.

در ايران اولين بودجه به مفهوم امروزي را مرحوم صنيع الدوله هدايت وزير ماليه وقت در سال 1289 تهيه نموده است ولي وي قبل از تقديم بودجه به مجلس ترور شد و وزير بعدي بودجه تهيه شده را به نام او به مجلس پيشنهاد كرد. در اين بودجه كه عمده ترين بخش آن را ماليات بخش كشاورزي تشكيل مي داد، درامد 000ر160ر141 ريالي و هزينه 000ر180ر146 ريالي پيش بيني شده بود. بدين ترتيب اولين بودجه پيشنهادي ايران از كسري بودجه به ميزان 000ر020ر5 ريالي برخوردار بوده است.

اين بودجه به تصويب مجلس نرسيد و بعدها نيز يا بودجه اي پيشنهاد نشد و يا اگر پيشنهاد شد به تصويب مجلس نرسيد.  اولين بودجه اي كه توسط مجلس تصويب شد مربوط به سال 1302 است كه در خرداد 1302 به تصويب مجلس رسيد. روش صنيع الدوله تا سال 1320 كه درامدهاي نفتي به بودجه تزريق شد، ادامه پيدا كرد و بعد از آن به صورت ديگري تدوين شد.

اصول بودجه

نقطه نظرات صاحب نظران پيرامون اصول بودجه با يكديگر تفاوت دارند. ولي اين تفاوت نظر كلي نبوده و در بعضي از اين اصول يك توافق نظر ضمني وجود دارد. با توجه به تفاوتي كه در ساختار دولت، اختيارات دولت و نوع حكومت در بين جوامع مختلف وجود دارد و همچنين پويايي وظايف و اختيارات دولتي در طول زمان، اين تفاوت ها قابل توجيه مي باشند. معمولاً اطلاق واژه «اصل» بدان گونه از قواعد و مقررات صورت مي گيرد كه چه از نظر مكان و چه از نظر زمان غير قابل تغيير باشند. در حاليكه نبايد به دلايل بالا آنچه كه به صورت متعارف اصول بودجه خوانده مي شوند تحت شرايط متفاوت تغيير كرده و يا به راحتي و بدون ايجاد مسأله اي از سوي دولتي ناديده گرفته شوند. در نتيجه استفاده از كلمه «اصل» براي بيان قواعد و ضوابط بودجه شايد چندان مناسب نباشد. به هر حال از آنجا كه استفاده از اين واژه در عمده كتابهاي ماليه متداول است در اينجا نيز ما به تبعيت براي بيان و معرفي قواعد، مقررات و ضوابط مفيد در تهيه و تنظيم بودجه از واژه «اصل» استفاده مي كنيم.

اصول بودجه در ايران نشأت گرفته از قانون اساسي، قانون محاسبات عمومي، قانون برنامه و بودجه و ديدگاههاي صاحبنظران و كارشناسان اقتصادي مي باشد.

اصل سالانه بودن بودجه

در عمده تعاريف از بودجه اشاره شده است كه بودجه يك «پيش گويي» است. از انجا كه زمان در پيش گويي يك عامل عمده است، براي بودجه نيز زمان يك «اصل» محسوب مي شود. اما چه مدت از زمان در بودجه مورد پيش گويي قرار مي گيرد؟ الزاماً مدت زمان بودجه نمي تواند اصل باشد. به هر حال به صورت قاعده و عمدتاً بودجه براي يك سال تهيه مي شود كه با توجه به سال قانوني در ايران عرفاً يك سال شمسي است. به اين صورت كه خط مشي ها، سياستها، برنامه ها، عمليات، درآمدها و هزينه ها و بالاخره كليه محتويات بودجه براي يك سال شمسي پيش گويي مي گردد. از آنجائيكه تهيه و تنظيم بودجه كاري دشوار و زمان بر است و گاه بيش از نيمي از سال را به خود اختصاص مي دهد، گاه از طرف بعضي از صاحب نظران پيشنهاد شده است كه بودجه براي زماني طولاني تر از يكسال تهيه و تنظيم شود. چنانچه بنابه هر دليلي بودجه سال آتي مصوب نشد دولت براي پيشبرد امور مي تواند به اندازه بودجه سال قبل را براي فررودين ماه استفاده كند كه به آن بودجه 12/1  مي گويند و اگر براي ارديبهشت آماده نشد مي تواند از بودجه 12/2  استفاده كند و به همين ترتيب تا خرداد ادامه دهد. در بسياري از كشورها علاوه بر بودجه سالانه يك برنامه يا تنظيم بودجه چند ساله نيز صورت مي گيرد. معروفترين اين نوع از بودجه هاي برنامه اي، برنامه پنج ساله است.

يکي از نتايج مهم اصل سالانه بودن بودجه اين است که ارزش و اعتبار حقوقي احکام مقرر در قانون بودجه موقتي و يک ساله است و بنابراين در قانون بودجه بايد از پيش بيني احکامي که ماهيت بودجه اي ندارند خودداري نمود.

اصل تقدم درآمد بر هزينه

منظور آن است كه قبل از هر گونه اقدامي در امر بودجه ريزي، ابتدا بايستي منابع درآمدي و سقف هر يك از آنها به طور دقيق پيش بيني شود و اثرات بر شاخص هاي كلان اقتصاد مورد بررسي قرار گيرد و سپس در مرحله بعد، حجم عمليات و مخارج مورد نياز برنامه ها را معين نمود، زيرا اولاً اقتصاد به شدت از قدرت خريدي كه دولت از مردم جدا مي كند اثر مي پذيرد؛ مثلاً افزايش مالياتها قطعاً بر پس انداز و خريد مردم تأثير مي گذارد، لذا بايستي مقدار ماليات طوري معين گردد كه حداقل اثر منفي را بر اقتصاد داشته باشد. ثانياً به لحاظ اينكه در هر بودجه اي مخارج تابعي از درآمدهاست، بررسي درآمدها مقدم بر مخارج است.

اصل تعادل بودجه

بر اساس اين اصل درصد رشد هزينه ها نبايد بيشتر از درصد رشد درآمد باشد. شايد بتوان گفت كه اين اصل متأثر از ديدگاه كلاسيكها از دولت است كه از نظر آنها دولت خوب آن است كه حداقل درآمد را داشته و حداقل هزينه را انجام دهد و در امور اقتصادي دخالت نكند. در نتيجه استفاده از ابزار اقتصادي مثل سياست كسر بودجه مورد قبول نبوده و بودجه متعادل يك اصل تلقي مي شده است. چنانچه وقتي كه در دوره جنگهاي انگليس و فرانسه با ناپلئون در سالهاي 1815 و 1816 دولت انگليس با كسر بودجه مواجه شد، ديويد ريكارد و اقتصاددانان معروف كلاسيك انگليسي آن را يك فاجعه و مضر به حال سلامت اقتصاد خواندند. امروز تقريباً بسيار نادر اتفاق مي افتد كه دولتي يك بودجه متعادل را اجراء نمايد. معمولاً دولتها از نظر حسابداري براي حفظ تراز درآمدها و هزينه ها در شرايطي كه با كسر بودجه مواجه هستند. (اين مورد غالب موارد از عدم تعادل بودجه است ). قرضه دولت از مردم يا بانك مركزي را منظور مي نمايند و عمدتاً از سياست كسر بودجه براي ايجاد رشد اقتصادي استفاده مي كنند. در بسياري از نوشته هاي صاحب نظران، بودجه متأثر از اصل تعادل بودجه، اصل ديگري تحت عنوان «اصل تقدم درآمدها بر هزينه» مطرح مي نمايند. به اين مفهوم كه ابتدا درآمدها بايد مشخص شود و محاسبه گردند، سپس بر اساس پيشگويي درآمد، هزينه را پيش گويي نمايند تا از حد درآمد تجاوز ننموده و تعادل بودجه به هم نخورد. اينك با توجه به اصل تعادل بودجه و استثناهايي كه نقش جديد دولت ها ايجاد نموده به نظر مي رسد امروزه وقتي از تعادل بودجه سخن به ميان مي آيد اصل تعادل از نظر اقتصادي است.

اصل پيش بيني و تقدم

انجام وظايف عمومي بدون پيش بيني قبلي بودجه امکان پذير نيست، زيرا بدون بودجه مشخص امور کشور متوقف و مختل مي شود. بنابراين اصل پيش بيني و تقدم بودجه قبل از فرا رسيدن دوران اجرا امري اجتناب ناپذير است. در حال حاضر حکم قانوني خاصي براي تاريخ نهايي تقديم لايجه بودجه به مجلس وجود ندارد. ولي منطق ايجاب مي کند که دولت و مجلس بايد به نحوي عمل کنند که بودجه هر سال، قبل از شروع سال مراحل تصويب را گذرانده باشد.

اصل وحدت بودجه

بر اساس اين اصل تمام برنامه ها، فعاليتها و طرحهاي دولت، همچنين تمام درآمدها و هزينه ها و در نتيجه «بودجه» تمام دستگاهها، سازمانهاي دولتي بايد در يك جا نوشته شود و براي رسيدگي و تصويب ارائه گردد. فلسفه اساسي  اصل وحدت بودجه در اين است كه هر دستگاه براي خود بودجه اي نداشته باشد و دولت از كارهاي پراكنده و جزئي و روزانه خودداري نموده و قوة مقننه نيز امكان رسيدگي و تجزيه و تحليل بودجه را داشته باشد. به هر حال وحدت بودجه امكان كنترل و تجزيه و تحليل پارلمان را بر عمليات مالي دولت افزايش مي دهد و دولت وظيفه دارد تمامي بودجه را به طور يكجا و در غالب يك مجموعه به مجلس تقديم كند. طرفداران اين اصل چنين اظهار مي نمايند كه اگر اصل وحدت بودجه رعايت نشود و در نتيجه هر دستگاه و سازمان براي خود بودجه اي داشته باشد و با دولت براي هر دسته از كارهاي گوناگون بودجه اي جداگانه و در زمانهاي مختلف تهيه نمايد، هماهنگي و تقارن منطقي زماني و مكاني بين عمليات بخشهاي متفاوت دولتي از ميان خواهد رفت و جلوگيري از دوباره كاريها دشوار مي شود. از طرف ديگر اگر قرار باشد كه بودجه در بخشها و تيكه هاي مختلف و در زمانهاي متفاوت به مجلس ارائه شود، امكان رسيدگي و تجزيه و تحليل بودجه كل كشور از پارلمان سلب مي گردد. با وجود تأكيدهاي فوق در بعضي از كشورها براي دوره زماني طولاني اين اصل رعايت نمي شده است مثل ايالت متحده امريكا قبل از سال 1969 يا انگلستان قبل از اوايل قرن نوزدهم و در بعضي از جوامع گاه گاه اين اصل زير پا گذاشته شده است مثل متمم بودجه كه در بعضي از سالها پس از ارائه بودجه به دلايل مختلف مثل وقوع هزينه ها يا درامدهاي اتفاقي پيش گويي نشده، تهيه و به مجلس ارائه مي شود.

اصل تمرکز عايدات

بر اساس اين اصل، کليه درامدهاي دولت از منابع مختلف بايد به صندوقي که اصطلاحا "خزانه" ناميده مي شود، واريز گردد و همه سازمان هايي که بر اساس مقررات قانوني مامور وصول درامدي هستند، بايد آن را به خزانه واريز نمايند و مجددا در حدودي که قانون گذار اجازه داده است، از آن برداشت نمايند.

اصل كامليت يا جامعيت بودجه

در اين اصل به موازات اصل وحدت بودجه، توصيه مي شود تمام درآمدها و هزينه هاي دولت به هر شكل و صورتي كه هست اعم از بودجه جاري و عمراني و يا سرمايه گذاري ثابت به وسيله وزارتخانه ها، مؤسسات دولتي، شركتهاي دولتي، نهادهاي انقلابي، يعني دستگاههايي كه به نحوي از انحاء از بودجه دولت منتفع مي گردند، در سند بودجه جمع آوري و به صورت ناخالص به مجلس تقديم گردد. ناخالص بودن بودجه به اين معني است كه بايد ارقام منظور در بودجه بدون آنكه درآمدها از هزينه ها تهاتر گردند در سند بودجه درج گردد. دو قاعده كلي از اصل جامعيت بودجه مستفاد مي شود: 1) درآمدها و هزينه ها همديگر را تهاتر نكنند. 2) همه اقلام درآمدها و همه اقلام هزينه ها در بودجه عمومي منعكس گردند و هيچ چيز از قلم نيافتد . به اين صورت اگر يك دستگاه دولتي درآمدهايي دارد بايد اين درآمد را كلاً به خزانه واريز و مجدداً هزينه هاي خود را در بودجه درخواست نمايد، نبايد حتي هزينه مربوط به وصول آن درامد را از محل آن درآمد، محاسبه و مانده آن را به خزانه واريز نمايد. ماده 24 قانون محاسبات عمومي مصوب 1312 اصل جامعيت بودجه را چنين تعريف كرده است : «كليه عوايد دولت بايد بوسيله متصديان مربوط مستقيماً به خزانه تحويل شود و كليه مخارج در حدود قوانين و نظام نامه هاي مربوط و مقررات راجع به هر نوع خرجي به موجب حواله و نظارت مستقيم وزارت ماليه و به وسيله خزانه دولت پرداخت شود». ماده 33 قانون محاسبات عمومي ايران مصوب 15 دي ماه 1349 اصل جامعيت را چنين تعريف كرده است: «وجوهي كه از محل درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار منظور در بودجه عمومي دولت وصول مي شود و همچنين درآمدهاي شركتهاي دولتي به استثناي بانكها و مؤسسات اعتباري و شركتهاي سهامي بيمه ايران بايد به حسابهاي خزانه كه در بانك مركزي ايران افتتاح مي گردد، تحويل شود. خزانه مكلف است ترتيب لازم را بدهد كه شركتهاي دولتي بدون هيچگونه قيد و شرط از وجوه خود استفاده نمايند.

«تبصره»: تشخيص مؤسسات اعتباري با شوراي پول و اعتبار خواهد بود. قانون اساسي در اصل 53 چنين به اصل جامعيت اشاره مي كند: كليه دريافتهاي دولت در حسابهاي خزانه داري كل متمركز مي شود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام مي گيرد.

 اصل شامليت يا تفصيل بودجه

بر اساس اين اصل دولت بايد بودجه را به صورت مشروح و با جزئيات آن تهيه و تنظيم و به مجلس پيشنهاد نمايد و نمي تواند هيچ بخشي از آن را مجمل در نظر بگيرد. به اين صورت كه بايد بودجه دستگاهها و سازمانهاي مختلف به تفصيل و تفكيك درآمد و هزينه طبقه بندي شده و در قالب برنامه ها و طرحها به صورت استاني و ملي در لايحه منعكس شوند. اصل فوق بايد طوري رعايت شود كه امكان بررسي جزئيات مربوطه را به نمايندگان مردم بدهد. در واقع عدم رعايت اصل شامليت يا تفصيل بودجه، امكان تجزيه و تحليل پارلمان و تشخيص ضرورت اقلام بودجه را منتفي مي نمايد. طبق اين اصل بودجه نمي تواند به عنوان مجموعه اي از اعداد و ارقام خشك و بي روح تلقي شود بلكه مي بايد در قالب گزارشهاي مفصل توجيهي و مستدل مطرح گردد. بودجه تفصيلي در ايران براي اولين بار در سال 1344 و به وسيله سازمان برنامه و بودجه تهيه و به صورت يك كتاب به مجلس ارائه شد.

اصل تخصيص و عدم تخصيص بودجه

طبق اين اصل تخصيص دولت موظف است هر اعتباري را صرفاً به همان جاي اختصاص دهد كه در بودجه مصوب شده است. دولت بايد موظف باشد كه در عمل مطابق آنچه كه در بودجه تعيين و اجازه داده شده است هزينه نمايد. نبايد بودجه تخصيص پيدا كرده براي يك امر را خرج موضوع ديگري نمايد  چون در اين صورت نتيجه مورد نظر از اصل شامليت و كامليت بودجه حاصل نخواهد شد. بر اساس اصل تخصيص، تمام ارقام منظور در بودجه بايد به همان وضع و ترتيبي كه در بودجه تعيين و اجازه داده شده است وصول يا مصرف شود. طبق اين اصل هر رقم اعتباري كه براي هزينه اي در بودجه پيش گويي شده است تنها براي همان هزينه قابل مصرف است و نبايد آن را براي منظور ديگري خرج كرد.  از سوي ديگر در اين راستا در ماده 93 قانون محاسبات عمومي مصوب سال 1366 چنين آمده است: «در صورتي كه بر اساس گواهي خلاف واقع ذي حساب به تأمين اعتبار و با اقدام يا دستور وزير يا رئيس موسسه دولتي يا مقامات مجاز از طرف آنها زائد بر اعتبار مصوب و يا بر خلاف قانون وجهي پرداخت يا تعهدي عليه دولت امضا شود، هر يك از اين تخلفات در حكم تصرف غير قانوني در وجوه و اموال دولتي محسوب خواهد شد و بر اساس اصل عدم تخصيص دولت حق ندارد اگر به موقع يا جايي بودجه اختصاص نداده اند بودجه اختصاص دهد. بعبارت ديگر كليه درآمدهاي دولت بايد به خزانه واريز گردد و از درآمد عمومي دولت براي هزينه هاي دولت تأمين اعتبار شود.

اصل انعطاف پذيري

مطابق با اين اصل اگر چنانچه دولت در پيش بيني بودجه اعم از درآمدها يا هزينه هايش در طول سال با مشكلي بر بخورد مي تواند از طريق متمم بودجه و ارائه آن به مجلس بودجه خود را ترميم كند. ضمناً در داخل هر دستگاه به وزير يا مسئول مربوطه تا حدي اجازه داده مي شود كه نسبت به جابجايي اعتبارات اقدام كند. از آنجائيكه بودجه بر اساس يك برآورد و پيش گويي تهيه و تنظيم مي شود و شرايط اقتصادي، سياسي و اجتماعي جامعه يك امر پويا هستند، ممكن است پس از تصويب بودجه بعضي از تغييرات در اوضاع اقتصادي، اجتماعي و يا سياسي جامعه ايجاب نمايد كه محل درآمدها و يا هزينه ها تغيير نمايد. همچنين باز هم به دليل اينكه بودجه يك برآورد و پيشگويي است و اوضاع اقتصادي در حال تحول امكان دارد كه بودجه پيش گويي شده از سوي يك مدير دولتي درست و دقيق نباشد و در عمل با مشكل بودجه مواجه شود. با توجه به نكات فوق به نظر مي رسد كه يك انعطاف در بودجه لازم به نظر مي رسد در حالي كه انعطاف در بودجه مخالف اصل تخصيص بودجه عمل مي نمايد. ضرورت هاي ناشي از پويايي جامعه حتي به طرفداران محكم اصل تخصيص نشان داده است كه بودجه بايد در حدي انعطاف پذير باشد. فرض كنيد كه در بودجه پيش بيني شده است كه براي ايجاد يك درمانگاه دولتي تعدادي پزشك، پرستار، و وسايل پزشكي فراهم شود و بودجه به صورت جزء به جزء منظور شده باشد. اگر پزشكهاي مورد نظر به اندازه كافي حاضر به همكاري نبودند، چه بايد كرد؟ آيا مي توان بودجه مربوط به استخدام پزشك را صرف خريد ابزار پزشكي نمود يا به جاي آن پرستار بيشتري استخدام كرد؟ مشكل انعطاف ناپذيري بودجه در مورد فعاليتهاي اقتصادي دولت محدوديت بيشتري را ايجاد مي كند. فرض كنيد كه بنگاه توليد دولتي بودجه لازم را براي خريد انواع نهاده هاي توليدي پيشگويي كرده باشد، از آنجائيكه بين زمان پيشگويي بودجه و انجام هزينه ها فاصله زماني نسبتاً طولاني وجود دارد، ممكن است قيمت بعضي از نهاده ها تغيير نمايد و با توجه به قيمت جديد امكان اجراي برنامه توليد به صورت بهينه نباشد. آيا مدير بنگاه نبايد با جانشين كردن عوامل توليد ارزان تر بتواند با يك برنامه بهينه در توليد اقدام به فعاليت اقتصادي مورد نظر كند؟ نتيجتاً همان قدر كه تخصيص در بودجه مي تواند يك اصل مهم باشد، انعطاف پذيري نيز به عنوان يك اصل با اهميت تلقي مي شود. امروزه به خصوص در انجام هزينه هاي عمراني و برنامه هاي اقتصادي توليدي دولت تا حد قابل ملاحظه اي بودجه مربوطه از انعطاف لازم برخوردار است.

روش هاي مختلف انعطاف پذيري در بودجه به قرار زير است:

اصلاح بودجه: منظور اصلاحي است كه دولت با جابجايي اعتبارات مصوب در سطح مواد بودجه يا برنامه يا طرح هاي عمراني به عمل مي آورد و بدين وسيله بسياري از مشكلات اجرايي سازمانها را از بين مي برد.

متمم بودجه: بودجه اي است كه طي آن تغييرات سقف اعتبارات دستگاههاي اجرايي به قوة مقننه تقديم مي شود تا مورد بررسي و تصويب قرار گيرد.

اعتبار هزينه هاي پيش بيني نشده: اعتباري است كه در قانون بودجه كل كشور منظور مي شود و بنا به پيشنهاد وزراي ذي ربط و تأييد سازمان مديريت و برنامه ريزي و تصويب هيأت وزيران با رعايت مقررات عمومي دولت قابل مصرف است.

 اعتبارات دولت: اعتباري است كه براي امر خاصي كه جنبه عمومي و استثنايي دارد در  اختيار دولت قرار مي گيرد و همانند اعتبار هزينه هاي پيش بيني نشده به مصرف مي رسد.

اصل تحديدي بودن هزينه ها

اعتبارت مصوب براي هر نوع هزينه تا حد همان اعتبار مصوب قابل خرج است نه بيشتر. منظور از تحديدي بودن هزينه ها اين است كه اولاً وقتي اعتباري به مبلغ 100 واحد براي خريد كالايي تصويب مي شود نمي توان 110 واحد هزينه كرد (مگر در حدي كه جابجايي اعتبار به موجب قانون مجاز باشد). ثانياً منظور شدن اعتبار در بودجه يك دستگاه دولتي، از نظر حقوقي تكليفي براي هزينه كردن آن توسط دستگاه مزبور ايجاد نمي كند. به عبارت ديگر، تصويب اعتبارات اجازه خرج است نه تكليف. البته از نظر سياسي و اقتصادي نوعي الزام و تكليف برداشت مي شد. چون بعضي از ارقام هزينه مثل هزينه ي راهسازي يا كارخانه هاي توليدي اگر انجام نشود، در حقيقت قسمتي از برنامه هاي دولت انجام نشده است كه خود بايد مسوول باشد. ماده پنجاه قانون محاسبات عمومي مقرر مي دارد: «وجود اعتبار در بودجه كل كشور به خودي خود براي اشخاص اعم از حقيقي و حقوقي ايجاد حق نمي كند و استفاده از اعتبارات بايد با رعايت مقررات مربوط خود به عمل آيد».

اصل تخميني بودن درآمدها

بودجه از طريق تصويب مجلس، ارزش قانوني مي يابد. مجلس با تصويب بودجه، به قوه مجريه اجازه مي دهد كه درآمدهاي پيش بيني شده را وصول و وجوه مورد نياز خود را هزينه كند. اين اجازه يك جواز مشروط است و كسب درآمدهاي لازم، بدون وجود قانون جداگانه عملي نيست. هيچ مالياتي را بدون وجود قانوني كه مربوط به چند و چون نظام مالياتي باشد نمي تواند از مؤديان گرفت. قوانين مالياتي نيز خود محصول تصويب مجلس هستند و مانند ساير قوانين خصلت دائمي دارند. يعني تا زماني كه با قانون جديدي نسخ نشده اند قابل اجرا هستند؛ ولي تصويب بودجه در واقع اجازه اجراي همين قوانين براي مدت يك سال است. در مورد هزينه ها نيز اجازه قوة مقننه، چه به وسيله بودجه و چه به وسيله قوانين مالي ديگر لازم است.

درآمدهاي پيش بيني شده در بودجه، به اصطلاح اهل فن جنبه تخميني دارد و اين ابداع بدان معني است كه منظور شدن مبلغي به عنوان درآمد در بودجه كل كشور مجوزي براي وصول از اشخاص حقيقي و حقوقي نمي شود و در هر مورد نياز به مجوز قانوني دارد. پيش بيني به هر ميزان مانع وصول درآمدهاي بيشتري از منابع مربوط نيست؛ لكن وصول مبالغ بيشتري خارج از ضوابط تعيين شده در قانون از افراد حقيقي و حقوقي خلاف است. به عبارت يگر وصول درآمد بيشتر از  مبلغ پيش بيني شده در بودجه - به شرط آنكه به موجب قانون وصول شوند- مانعي ندارد. حتي وصول درآمدهايي كه در بودجه منظور نشده اند طبق مقررات مجاز و به همين ترتيب وصول درآمد به ميزاني كمتر از آنچه پيش بيني شده است نيز بلامانع است. اصل پنجاه و يكم قانون اساسي نيز به اين موضوع اشاره شده است: «هيچ نوع ماليات وضع نمي شود مگر به موجب قانون...» .

 اصل تنظيم بودجه بر مبناي عمليات

بر مبناي اين اصل، تهيه و تنظيم بودجه بايستي بر مبناي فعاليت و عملكرد دستگاههاي اجرايي صورت گيرد نه عادات سنواتي؛ چرا كه چنين عاداتي زمينه چانه زني دستگاهها را براي دريافت اعتبارات بيشتر فراهم و اولويت بندي بين برنامه‌ها را با مشكل روبه‌رو مي سازد. بكارگيري اين اصل علاوه بر عملياتي ساختن برنامه هاي دولت، باعث مي شود براي فعاليتهاي مناسب، اعتبار لازم در نظر گرفته شود. ماده 50 قانون محاسبات عمومي مي گويد: « وجود اعتبار در بودجه كل كشور به خودي خود براي اشخاص اعم از حقيقي يا حقوقي ايجاد حق نمي كند و استفاده از اعتبارات بايد با رعايت مقررات مربوط به خود بعمل آيد.

اصل تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر

با بكارگيري اين اصل؛ يعني تفكيك هزينه هاي مستمر از غير مستمر مي توان حجم، سهم و تركيب هر يك از عناصر تشكيل دهنده بودجه را در برنامه هاي دولت معين نمود. هزينه هاي مستمر دولت عمدتاً شامل مخارج مصرفي و هزينه هاي غير مستمر آن شامل سرمايه گذاري هاي مختلف است كه هر كدام از آنها در سطوح كلان اقتصاد (رسيدن به تعادل بين عرضه و تقاضاي كل، اشتغال، سطح عمومي قيمتها، توليد و ...) اثر دارند. با تفكيك هزينه ها از يكديگر، دولت مي تواند از بودجه به عنوان ابزاري براي هدايت اقتصاد جامعه استفاده نمايد.

مراحل بودجه

بودجه بندي فرآيندي مستمر است كه اركان و عناصر آن در بيش تر كشورها تقريبا با يكديگر شباهت دارند، اين وجه تشابه مراحل اساسي بودجه از تهيه و تنظيم تا اجراي آن است. روش هايي كه در اين مراحل اعمال مي شود به لحاظ هدف يكي بوده، ولي كيفيت به كار گرفتن آن ها ممكن است كم و بيش فرق كند.

 بودجه از چهار مرحله تشكيل مي شود كه در مجموع اين چهار مرحله را سيكل بودجه اي ناميده اند؛ اين چهار مرحله عبارتند از:

1- تهيه و تنظيم و پيشنهاد بودجه (بودجه پيشنهادي)

2- تصويب بودجه (بودجه مصوب)

3- اجراي بودجه (بودجه تخصيصي)

4- نظارت و كنترل بودجه (تفريغ بودجه)

دولت ها عموما براي تنظيم بودجه، نخست برآوردهاي درآمد و هزينه را براي دوره آينده پيش بيني مي كنند; سپس از مجموع اين برآوردها و تطبيق آن ها با اطلاعات و مفروضات جمع آوري شده، بودجه پيشنهادي را تهيه و تنظيم مي كنند و پس از تصويب مراجع صلاحيت دار، براي اجرا آماده مي كنند. آن ها روش ها و تدابير لازم را براي حسن اجراي بودجه به كار مي بندند و عمل نظارت به صورت بررسي نتيجه عمليات انجام مي گيرد تا به اين وسيله از برخورد مسايل و بروز مشكلات جلوگيري شود.

تهيه و تنظيم و پيشنهاد بودجه (بودجه پيشنهادي)

در مرحله تهيه و تنظيم و پيشنهاد بودجه، هدف ها و سياست هاي كلي دولت در تنظيم بودجه سالانه كه توسط شوراي اقتصاد تنظيم مي شود، از طريق بخشنامه بودجه از سوي رييس جمهور به تمامي دستگاه هاي دولتي ابلاغ مي شود. دستگاه هاي دولتي، بودجه يك سال آينده خود را در قالب اهداف و خط مشي تعيين شده و با رعايت دستورالعمل سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور (معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهوري) تنظيم و پيشنهاد مي كنند. سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور (معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهوري) پس از بررسي هاي لازم و با توجه به اولويت ها و ميزان درآمدهاي پيش بيني شده، بودجه دستگاه هاي دولتي را پس از انجام تعديل لازم در لايحه بودجه كل كشور منظور و براي بررسي به شوراي اقتصاد و هيات وزيران تسليم مي كند. هيات وزيران لايحه بودجه را مورد بررسي قرار داده و پس از تاييد در مهلت قانوني به مجلس شوراي اسلامي تقديم مي كند. رييس جمهور هنگام تقديم بودجه ضمن گزارش مشروحي، رئوس برنامه هاي دولت را به اطلاع نمايندگان مجلس مي رساند.

لايحه بودجه از نظر شکلي مشتمل بر يک ماده واحده و چندين تبصره است و معمولا همراه با اطلاعات زير به امضاي رئيس جمهور مي رسد و به مجلس شوراي اسلامي تقديم مي شود:

1-    مقدمه بودجه شامل توضيحات لازم درباره لايحه بودجه پيشنهادي و آثار و نتايج آن.

2-    درامدهاي وصول شده و هزينه هاي انجام شده در سال مالي قبل.

3-    پيش بيني درامدها و براورد هزينه هاي سال جاري.

4-    هرنوع اطلاعات ديگري که ضرورت تشخيص داده شود.

 تصويب بودجه (بودجه مصوب)

در مرحله تصويب بودجه نظارت و رسيدگي قوه مقننه بر بودجه عمومي كه حاوي تمامي برنامه ها، طرح ها و فعاليت هاي قوه مجريه در سال آتي است، انجام مي گيرد.

لايحه بودجه در كميسيون هاي تخصصي مجلس مورد بررسي قرار گرفته و سپس كميسيون تلفيق که مسووليت رسيدگي نهايي را برعهده دارد، بايد ظرف 15 روز گزارش کميسيون هاي تخصصي را بررسي کرده و گزارش نهايي خود را به مجلس شوراي اسلامي تقديم کند. پس از تصويب بودجه در مجلس شوراي اسلامي، موضوع براي اظهارنظر به شوراي نگهبان ارسال مي شود. نكته مهم در اين مرحله اين است كه هدف، تصويب اعداد و ارقام نيست، بلكه منظور اصلي، رسيدگي به سياست ها و برنامه هاي دولت است كه با توجيهات اقتصادي، اجتماعي و... همراه است و به صورت اعداد و ارقام تجلي يافته است.

  مقايسه تصويب بودجه و ساير قوانين:

1-    تفويض اختيار: اصولا مجلس حق تفويض اختيار قانونگذاري ندارد جز در موارد ضروري و به کميسيون هاي داخل مجلس که در اين صورت مصوبات کميسيون هاي مزبور براي مدتي که مجلس تعيين مي کند، آزمايشي است و تصويب نهايي آنها با مجلس است و يا در خصوص اساسنامه سازمان ها و شرکت هاي دولتي يا وابسته به دولت به کميسيون هاي داخلي يا دولت که در اين صورت مصوبات آنها دايمي است. مجلس نمي تواند تصويب موقت لايحه بودجه را بر عهده کميسيون گذارد هر چند که ضرورت ايجاب کند بلکه بايد در جلسات علني مجلس مطرح و مورد رسيدگي قرار گيرد.

2-    محدوديت در اصلاح و تعديل بودجه:  طرح هاي قانوني و پيشنهادها و اصلاحاتي که نمايندگان در خصوص لوايح قانوني مي کنند و به تقليل درامد عمومي يا افزايش هزينه هاي عمومي مي انجامد، در صورتي قابل طرح در مجلس است که در آن طريق جبران کاهش درامد يا تامين هزينه جديد نيز معلوم باشد.

3-    مهلت زماني مجلس براي تصويب بودجه: در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ساير قوانين موضوعه هر چند صراحتي وجود ندارد ولي با توجه به ماهيت بودجه و پيش بيني مدت زمان براي اظهارنظر کميسيون ها و نمايندگان در مجلس بايدگفت که مجلس نيز به نوعي داراي محدوديت زماني در تصويب بودجه است.

4-    يک شوري بودن: بر اساس ماده 224 آئين نامه داخلي مجلس، لايحه بودجه سالانه کشور يک شوري است. در حالي که اصولا لوايح و طرح هاي قانوني عادي دو شوري هستند مگر اينکه براي آنها تقاضاي فوريت شود. دليل اين امر هم محدوديت زماني مجلس براي تصويب بودجه است.

5-    بررسي در کميسيون تلفيق: مجلس داراي کميسيون هاي تخصصي است و هر طرح و لايحه قانوني با توجه به موضوع به يکي از کميسيون هاي مزبور ارجاع مي گردد. ولي لايحه بودجه در کميسيون تلفيق که با حضور دو نماينده از هر کميسيون تخصصي و تمام اعضاي کميسيون برنامه و بودجه و محاسبات تشکيل مي شود، مورد بررسي قرار مي گيرد.

6-     مشارکت همه کميسيون هاي تخصصي در بررسي لايحه بودجه: اصولا لوايح و طرح هاي قانوني بر اساس موضوع به يکي از کميسيون هاي تخصصي به عنوان کميسيون اصلي و يک يا چند کميسيون تخصصي ديگر به عنوان کميسيون هاي فرعي ارجاع مي شود. در صورتي که در لايحه بودجه کل کشور، همه کميسيون هاي تخصصي علاوه بر داشتن نماينده در کميسيون تلفيق، بخش هاي مربوط به خود را در لايحه بودجه بررسي مي کنند.

7-    مدت زمان مذاکره نمايندگان و بررسي لايحه: آيين نامه داخلي مجلس مدت زمان بيشتري را نسبت به زمان ساير طرح ها و لوايح و موضوعات (به جز بررسي و راي اعتماد به وزيران) براي مذاکره نمايندگان در جلسات علني مجلس پيش بيني کرده است.

8-    فعاليت غيرعادي مجلس: بر اساس ماده 225 آئين نامه داخلي مجلس، هنگام طرح لايحه بودجه در مجلس، جلسات بايد بلاانقطاع در کليه ايام هفته غير از جمعه و تعطيلات رسمي ، حداقل روزي 4 ساعت منعقد گردد و تا تا موقعي که شور و مذاکره پايان نيافته باشد و راي مجلس اخذ نشده باشد، از دستور مجلس خارج نمي شود و هيچ لايحه و طرح ديگر نمي تواند مطرح باشد مگر لايحه يک يا چند دوازدهم بودجه در صورت ضرورت.

 

اجراي بودجه (بودجه تخصيصي)

اجراي بودجه؛ تمامي مراحلي را شامل مي شود كه جهت وصول درآمدها و ساير منابع تامين اعتبار از يك طرف و مصرف اعتبارات پيش بيني شده و مصوب از طرف ديگر به مورد اجرا گذاشته مي شود. اجراي بودجه، شامل تحقق ارقام پيش بيني شده در بودجه مصوب و به عبارتي ديگر، وصول درآمدها و پرداخت هزينه ها براي نيل به مقاصد و اهداف معين طبق قوانين و مقررات مربوط است. در مرحله اجرا، بودجه خود داراي مراحل فرعي ديگري است.

مراحل تفضيلي اجراي بودجه:

1-    تشخيص: تعيين و انتخاب کالاها و خدمات و ساير پرداخت هايي که تحصيل يا انجام آن براي نيل به اجراي برنامه هاي دستگاه هاي اجرايي ضروري است. اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

2-    تامين اعتبار: عبارت است از اختصاص دادن تمام يا قسمتي از اعتبار مصوب براي هزينه معين. مسئوليت تامين اعتبار به عهده ذيحساب است. ذيحساب ماموري است که به موجب حکم وزارت امور اقتصاد و دارايي از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت به منظور اعمال نظارت و تامين هماهنگي لازم در اجراي مقررات مالي و محاسباتي در وزارتخانه ها، موسسات و شرکت هاي دولتي و دستگاه هاي اجرايي محلي و موسسات و نهادهاي عمومي غيردولتي به اين سمت محسوب مي شود و انجام وظايف زير را به عهده دارد:

الف- نظارت بر امور مالي و محاسباتي و نگهداري و تنظيم حساب ها بر طبق قانون و ضوابط و مقررات مربوط و صحت و سلامت آنها.

ب- نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالي.

ج- نگهداري و تحويل و تحول وجوه و سپرده ها و اوراق بهادار.

د- نگهداري حساب اموال دولتي و نظارت بر اموال مذکور.

3-    تعهد: عبارت است از ايجاد دين بر ذمه دولت ناشي از:

الف- تحويل کالا يا انجام خدمت.

ب- اجراي قراردادهايي که با رعايت قوانين و مقررات منعقد مي شود.

ج- احکام صادره از مراجع قانوني و ذيصلاح

د- پيوستن به قراردادهاي بين المللي و عضويت در سازمان ها يا مجامع بين المللي با اجازه قانون.

اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

4-    تسجيل: عبارت است از تعيين ميزان بدهي قابل پرداخت به موجب اسناد و مدارک اثبات کننده بدهي. اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

5-    حواله: اجازه است که کتبا توسط مقامات مجاز براي تاديه تعهدات و بدهي هاي قابل پرداخت از محل اعتبارات مربوطه در وجه ذينفع صادر مي شود. اختيار و مسئوليت تشخيص بر عهده وزير يا رئيس موسسه است و قابل تفويض مي باشد.

6-     درخواست وجه: سندي است که ذيحساب براي دريافت وجه به منظور پرداخت حواله هاي صادر شده و ساير پرداخت هايي که به موجب قانون از محل وجوه متمرکز در خزانه مجاز باشد، حسب مورد از محل اعتبارات و يا وجوه مربوط عهده خزانه در مرکز يا عهده نمايندگي خزانه در استان در وجه حساب بانکي پرداخت دستگاه اجرايي ذيربط صادر مي کند.

7-    هزينه: عبارت است از پرداخت هايي که به طور قطعي به ذينفع در قبال تعهد يا تحت عنوان کمک يا عناوين مشابه با رعايت قوانين و مقررات مربوط انجام پذيرد.

نظارت و كنترل بودجه (تفريغ بودجه)

نظارت بر بودجه از جهت صحت عمليات اجرايي و انطباق آن با هدف ها و برنامه ها نقش مهمي دارد، چون بودجه ماموريتي است كه از طرف قوه مقننه به دولت محول شده است. بايد به نحوي از درستي انجام اين ماموريت آگاهي يابد. نظارتي كه مجلس در آغاز توسط ديوان محاسبات به طور غيرمستقيم و سپس با رسيدگي به گزارش تفريغ بودجه به صورت مستقيم انجام مي دهد در پي اين منظور است كه روي هم نظارت قضايي و نظارت پارلماني را پديد مي آورد. از طرف ديگر دستگاه دولت نيز به سبب وسعت فراواني كه دارد بايد اطمينان يابد كه آن چه در درونش و توسط اعضايش صورت مي پذيرد در جهت هدف هاي برنامه است. اين احتياج نيز لزوم نظارت اداري و عملياتي را كه دولت خودش بر خودش و بر كاركنانش به عهده دارد، مطرح مي سازد.

مراحل نظارت بر اجراي بودجه

1- نظارت اداري: نظارت اداري به وسيله سازمان هاي قوه مجريه انجام مي گيرد و مي توان گفت که نوعي نظارت درون سازماني در درون قوه مجريه است. نظارت اداري بر اجراي بودجه علاوه بر اين که از سوي مقامات و متصديان مربوط در هر سازمان و تشکيلات اداري در مراحل مختلف اجراي بودجه صورت مي گيرد، عمدتا به وسيله سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور و وزارت امور اقتصاد و دارايي انجام مي شود.

2- نظارت قضايي:

·        نظارت سازمان بازرسي کل کشور: به موجب اصل 174 قانون اساسي بر اساس حق نظارت قوه قضائيه نسبت به حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در دستگاه هاي اداري، سازماني به نام سازمان بازرسي کل کشور زير نظر رئيس قوه قضائيه تشکيل مي گردد. سازمان بازرسي کل کشور به عنوان يک نهاد قضائي بر اجراي صحيح قوانين از جمله قانون بودجه کل کشور در سازمان هاي اداري نظارت مي کند و قانون گذار نيز بر اين بازرسي ضمانت هاي اجرايي مقرر نموده است.

·        نظارت ديوان محاسبات کشور: به موجب اصل 55 قانون اساسي، ديوان محاسبات به کليه حساب هاي وزارتخانه ها، موسسات، شرکت هاي دولتي و ساير دستگاه هايي که به نحوي از بودجه کل کشور استفاده مي کنند، به ترتيبي که در قانون آمده رسيدگي مي نمايد که هيچ هزينه هاي از اعتبار مصوب خود تجاوز نکرده و هر وجهي در محل خود به مصرف رسيده باشد. ديوان محاسبات حساب ها و اسناد و مدارک مربوط را برابر قانون جمع آوري و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شوراي اسلامي تسليم مي نمايد.

3- نظارت پارلماني

·        نظارت در جريان اجراي بودجه: از دو طريق صورت مي گيرد:

الف-از طريق تذکر، سوال و استيضاح، تحقيق و تفحص

ب- از طريق گزارش هاي دريافتي

·        نظارت بعد از اجراي بودجه: اين نظارت پس از دريافت گزارش تفريغ بودجه هر سال از ديوان محسابت کشور و بررسي آن توسط مجلس صورت مي پذيرد. ديوان محاسبات کشور سالانه با بررسي حساب‌ها و اسناد مربوط به دستگاه‌هاي دولتي گزارش تفريغ بودجه را تهيه مي‌کند که در آن نحوه و ميزان هزينه سازمان‌ها، پروژه‌ها و پيشرفت آنها بر اساس لايحه بودجه مشخص است. تفريغ بودجه نتيجهٔ نهايي نظارت بعد از خرج است. تفريغ بودجه يک نوع حسابرسي کلي عمليات مالي دولت است. تفريغ بودجه نشانگر درجهٔ تطبيق يا عدم تطابق عمليات انجام شده توسط دولت بر مبناي محاسبات پيش بيني شده‌است. تفريغ بودجه نظارت قوهٔ مقننه نسبت به دخل و خرج کشور است.

میثم وریج کاظمی بازدید : 6 سه شنبه 03 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

لزوم نگهداري حسابهاي مستقل: علت اصلي نگهداري حسابهاي مستقل آن است كه سازمانهاي دولتي بايد براي درامد و ساير منابع مالي كه براي مصارف خاص و محدود طبق قوانين و مقررات دريافت مي نمايند واحدهاي حسابداري جداگانه ايجاد نمايند.

 

خصوصيات لازم براي سيستم حسابداري دولتي: سيستم حسابداري دولتي بايد امكان ارائه وضعيت مالي و نتيجه عمليات مالي حسابهاي مستقل و گروه حسابهاي دارائيهاي ثابت عمومي و بدهيهاي بلندمدت عمومي متعلق به هر سازمان دولتي را طبق اصول و استانداردهاي حسابداري و نيز امكان بررسي و حسابرسي صورتهاي مالي را به منظور حصول اطمينان از رعايت قوانين و مقررات مالي و بودجه اي در انجام، ثبت و طبقه بندي فعاليتهاي مالي فراهم آورد.

 

خصوصيات لازم براي صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي:

1- اطلاعات و ارقام مفيد و صحيح جهت تصميم گيري در مورد تخصيص منابع مالي با مصارف مربوط

2- اطلاعات مربوط به داراييها، بدهيها و مازاد يا دريافتها، پرداختها و موجوديهاي سازمان دولتي در تاريخ معين و تغييرات در عوامل مذكور در مدت زمان معين

3- اطلاعات مالي لازم جهت ارزيابي عملكرد سازمان دولتي و مديريت آن

4- اطلاعات لازم و مفيد براي ارزيابي خدمات ارائه شده و توانايي بالقوه ارائه خدمات

5-  اطلاعات مالي مفيد جهت تهيه صورت گردش وجوه و پيش بيني گردش وجوه و مازاد سازمان دولتي براي مدت معين

6- اطلاعات لازم براي انجام برنامه ريزي و تصميم گيري مالي به منظور ارائه خدمات بيشتر و مطلوب تر با مصرف حداقل اعتبارات و منابع مالي سازمان جهت نيل به اهداف عملياتي

7- اطلاعات لازم براي مقايسه عمليات انجام شده با برنامه ها و طرحهاي مصوب و تطبيق هزينه هاي انجام شده با اعتبارات مصوب و قوانين و مقررات مالي و بودجه اي

8- اطلاعات لازم براي برنامه ريزيها و تصميم گيريهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي توسط دولت

9- اطلاعات درست و منصفانه ز وضع مالي و نتيجه عمليات مالي هريك از حسابهاي مستقل و نيز نتايج كلي عمليات مجموع حسابهاي مستقل

10- اطلاعات لازم به عنوان مبنايي جهت حصول اطمينان از رعايت قوانين و مقررات در انجام و ثبت فعاليتهاي مالي سازمان

11- اطلاعات مالي مفيد براي برنامه ريزي و بودجه ريزي و پيش بيني اثرات تخصيص منابع مالي بر نيل به اهداف عملياتي سازمان دولتي

12- ارقام مقايسه اي درامدها و هزينه هاي سال جاري با درامدها و هزينه هاي سال مالي قبل

 

لزوم اعمال كنترل بودجه اي در سازمانهاي دولتي:

در اكثر حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي، كنترل بودجه اي بوسيله ثبت و نگهداري حسابهاي بودجه اي علاوه بر حسابهاي عادي اعمال مي گردد. حسابهاي بودجه اي حسابهايي هستند كه در آنها ارقام بودجه اي شامل درامدهاي پيش بيني شده و اعتبارات مصوب منعكس مي شوند. حسابهاي مذكور حسابهاي موقت مي باشند كه در آغاز سال مالي و بعد از ابلاغ بودجه مصوب به امور مالي سازمان دولتي باز مي شوند، در طول سال مالي همراه با حسابهاي عادي نگهداري مي گردند و در پايان سال مالي بسته مي شوند. البته در برخي سازمانهاي دولتي كنترل بودجه اي تنها از طريق ثبت اعتبارات مصوب و تعهدات قطعي نشده و هزينه ها در دفاتر اعتبارات و تعهدات كه خارج از حسابهاي دوطرفه نگهداري مي شوند، اعمال مي گردد.

 

طبقه بندي استاندارد براي درامدها و هزينه ها:

در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي درامدها بايد براساس منبع و ماهيت آنها و براساس حسابهاي مستقل طبقه بندي مي شوند. هزينه هاي سازمانهاي مذكور نيز بايد برحسب انواع حسابهاي مستقل، برنامه ها و فعاليتها، فصول و مواد هزينه طبقه بندي گردد. در تهيه و تنظيم بودجه، ثبت حسابها و تهيه گزارشها و صورتهاي مالي هر حساب مستقل و هر سازمان دولتي بايد از طبقه بنديها، عناوين و سرفصلهاي مشترك و يكنواخت استفاده كرد تا امكان مقايه صورتهاي مالي و گزارشهاي مالي حسابداري دولتي با ارقام براوردي مندرج در بودجه مصوب بوجود آيد.

 

استفاده از مباني حسابداري معين براي هر يك از حسابهاي مستقل:

1- در اكثر كشورها فعاليتهاي مالي حسابهاي مستقل براي وجوه دولتي بر مبناي حسابداري تعهدي تعديل شده ثبت مي شوند.

2- درامدها و هزينه هاي حسابهاي مستقل براي وجوه سرمايه اي معمولا بر مبناي حسابداري تعهدي كامل ثبت مي شوند.

3- حسابهاي مستقل وجوه اماني غيرقابل مصرف و وجوه اماني بازنشستگي معمولا بر مبناي حسابداري تعهدي ثبت مي گردند در حالي كه حسابهاي مستقل وجوه اماني قابل مصرف برمبناي حسابداري تعهدي تعديل شده ثبت مي شوند.

 

لزوم رعايت ضوابط معين براي تحصيل درامدها و انجام هزينه ها:

شرط اصلي براي وصول درامدها (عليرغم پيش بيني آنها در بودجه مصوب) وجود قوانين و مقررات خاصي است كه منابع و نحوه وصول درامدها را مشخص سازد. در ايران نيز طبق قانون محاسبات عمومي پيش بيني درامدها يا ساير منابع تامين اعتبار در بودجه كل كشور مجوزي براي وصول آنها از اشخاص تلقي نمي گردد و در هر مورد نياز به مجوز قانوني دارد.

شريط انجام هزينه ها در سازمانهاي دولتي:

1- هزينه هاي دولت و سازمانهاي دولتي بايد در محدوده درامدهاي شناسايي شده آنها تعهد و پرداخت گردند.

2- هزينه هاي سازمانهاي دولتي فقط درصورت وجود اعتبار در بودجه مصوب آنها و كافي بودن مانده مصرف نشده اعتبارات مصوب بايد انجام شود.

3- هزينه هاي سازمانهاي دولتي بايد با رعايت قوانين و مقررات و تشريفات پيش بيني شده (مانند قانون محاسبات عمومي در ايران) پرداخت شوند.

 

لزوم تمركز وظايف و مسئوليتهاي مالي:

در هر سازمان دولتي كليه وظايف و مسئوليتهاي مربوط به امور حسابداري مالي بايد در يك اداره يا واحد تحت سرپرستي يك مسئول يا مدير متمركز شوند.

وظايف و مسئوليتهاي اصلي مدير يا مسئول حسابداري هر سازمان دولتي:

1- ايجاد ابزارهاي كافي براي كنترلهاي داخلي از طريق تقسيم وظايف و اختيارات مالي ميان واحدها و كاركنان تحت سرپرستي

2- حصول اطمينان از ثبت درست و به موقع فعاليتهاي مالي در حسابهاي سازمان دولتي

3- حصول اطمينان از رعايت قوانين و مقررات مالي و بودجه اي و اصول و روشهاي متداول حسابداري دولتي در انجام، ثبت، طبقه بندي و تلخيص فعاليتهاي مالي در حسابهاي سازمانهاي دولتي

4- حصول اطمينان از تهيه صورتهاي مالي كامل، جامع، دقيق و گويا در حداقل فاصله زماني ممكن پس از پايان هر سال مالي

5- بررسي گزارشهاي حسابرسي و صورتهاي مالي حسابرسي شده سازمان دولتي.

 

حسابرسي صورتهاي مالي سازمانهاي دولتي:

در حسابرسي دولتي بايد اطمينان حاصل شود كه:

1- تمام حسابهاي مورد نياز سازمانهاي دولتي براساس برنامه ها، طرحها، فعاليتها، مواد هزينه و ساير طبقه بنديهاي بودجه اي نگهداري مي شود.

2- سازمان دولتي از منابع انساني و مالي خود به طور كامل و موثر بهره برداري نموده است.

3- حقايق و اطلاعات مربوط به صورتهاي مالي و فعاليتهاي مالي به نحوه درست، دقيق و كامل افشا گرديده اند.

4- از اجراي برنامه ها، طرحها و فعاليتهاي مصوب نتايج و منافع مطلوب بدست آمده است.

5- واحد حسابرسي و مرجع كنترل كننده داخلي براي كنترل عمليات مالي، اجراي صحيح سيستم كنترل داخلي و روشها و دستورالعملهاي مالي و نيز كنترل عملياتي كيفي و كمي نتايج و حاصل نهايي برنامه ها و فعاليتهاي اجرا شده وجود دارد.

 

منبع: اصول و كاربرد حسابداري در سازمانهاي دولتي و غيرانتفاعي نوشته داود اقوامي و جعفر باباجاني

میثم وریج کاظمی بازدید : 3 دوشنبه 02 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

1-تكميل فرم ثبت سفارش

2-تحويل فرم به وزارت بازرگاني(اداره كل امور بازرگاني استان)

3-اعلام كارمزد ثبت سفارش توسط وزارت بازرگاني و پرداخت آن توسط شركت به صورت حواله اي

4- تحويل كپي حواله به وزارت بازرگاني جهت دريافت شماره 8 رقمي

5-تكميل فرم گشايش اعتبار و ارائه به بانك مربوطه

6-تهيه تعهدات لازم بانكي

7-تهيه بيمه نامه

8- تهيه ساير مدارك مورد نياز بانك از قبيل : فرم گشايش، فرم بيمه نامه، فرم ثبت سفارش و فرم تعهدنامه

9-ببرسي اسناد، مدارك و صفحه گذاري بانك مربوطه  گشايش اعتبار اسنادي

10-مخابرهL/C  به بانك ذينفع در كشور مربوطه

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 32
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 514